اشتراکِ من و دریا دل شوره هایی ست که درونمان موج میزند اما هیچ کدام تو را نمک گیر نکرد!!

عشقم عزیزترازجانم زیبایی لبخندت، شرم نگاهت، گرمای دستانت، لطافت پوستت، تپش های قلب پاکت، صدای گیرایت... . . تا کجا بگویم؟ تمام خوبی ها در تو هستند؛ تا به کجا بنویسم؟!...

میشود در همین لحظه از راه برسی و جوری مرا در آغوش بگیری که حتی عقربه ها هم جرأت نکنند از این لحظه عبور کنند؟

بیا همسفرم باش تو اوج یه پرواز که من با تو شکفتم پر از عطر پر از راز تو هر ذره جونم یه نغمه یه آواز تو دیروز تو بودم تا امروز تا فردا

"برق چشمانت" مرا ميگيرد و ول ميكند ^__^ يا به من رحمي بكن يا اقتصادي فكر كن....!!

آﻣﺪﻡ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭﺵ ﮐﻨﻢ ﺭﻭﯾﻢ ﻧﺸﺪ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﯼِ ﻋﺸﻖ ﺳﺮﺷﺎﺭﺵ ﮐﻨﻢ ﺭﻭﯾﻢ ﻧﺸﺪ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﭘﯿﺸﻪ ﯼِ ﭼﺸﻢ ﺗﻮﺍﻡ ﺧــﻮﺍﺳﺘﻢ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭﺵ ﮐﻨﻢ ﺭﻭﯾﻢ ﻧﺸﺪ

سر به هوا نیستــــم... امــــا همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم حال عجیبـــی ست دیدنِ همان آسمان که شاید تو دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده ای....

به چشمانت بگو نگاهم نکنند بگو وقتی خیـره ات می شوم سرشان به کار خودشان باشد ! نه که فکر کنی خجالت میکشم ، نه ! حواسم نیست ، دوباره عاشقت میشوم.....

آقـــــا ... میخواهـــــی از بانـــــوت عکس بگـیری ؟ نگو لبـــــخند بـزن بگو دوستتـــــ دارم و ببـین لبخنـــــدش چقدر قشنگـــــتر میشـود.

حتی برکه ای کوچک هم نیستم که قرص ماه خوبم کند .... تب تو گرفته ام پزشک چه میداند ویرووس نبودنت را ؟

تو به هر حال و هوایی که باشی عاشقم تا همیشه عاشق تو بسته باتو نفس من اگه باشم یا نباشم لایق تو پیشکش تو این ترانه این صدای صادقانه به تو نزدیک ترم امروز قلب من میتپه باقلب تو اینجا

دل من سربه راه نمیشه عاشقه همیشه میگم آخه بسه میگه آخریشه دل من با خودم غریبست باز میمونه بی کس خسته میشم از بس بی حواس سادست

سـکوت” خطرناکتر از “حـرفهای نیشدار” است! بدونِ شَـك کسی که “سُکــوت” مـی کــند؛ روزی حرفهایش را سرنوشت به شما خواهد گفت…

این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش ! همین بس که : نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.

از کسی که دلش گرفته نپرسید چرا ؟ آدما وقتی نمیتونن دلیل ناراحتی شون رو بگن دلشون بیشتر می گیره …

به من مي گفت عشق براي هر دوي ما زود است …. 
اما … 
اما مثل اين فقط براي من زود بود ، نه او و دوست صميمي من …..