{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
حیف نون کولرش خراب میشه با کمربند میفته به جون بچه هاش می گه مگه نگفتم ده نفری نرید جلوی این کولر زبون بسته
تابستونه و شب پر ستاره به آدم می دهد عـمر دوبار او زیباتر از هر سرزمین است بهشت دنیوی گویند همین است
اگر در شبی تابستانی صدای کف زدن به گوشتان رسید صدای بزن و بکوب و پایکوبی نیست آگاه باشید که یکی از ابنای بشر دست خالی به نبردی تن به تن با پشه و انبوه دژخیمان خونخوار رفته است!
چو تابستان شد و هنگام کنکور هزاران بار رفتم تا لب گور پشیمان گشته ام از کرده خویش نبرده علم کار بنده را پیش
در این تابستان داغ نگاه های سردت کشنده تر از گرماست و من در آسمان دوستیمان گویی برف و سرما را تا مغز استخوانم درک می کنم
در این هوای گرم کدام گزینه بیشتر می چسبد؟ الف : هندوانه خنک ب : استخر آب ج :یخ در بهشت با طعم آلبالو د : انگور دزدی از باغ همسایه
تو این گرما بیا دیوونه گردیم تو حوض آب یخ وارونه گردیم که این گرمای سوزان کشت ما را برای هم بیا هندونه گردیم !
تابستان است و لباس گرم به تن کردهام ! بخاری کنارم شعله میکشد چای داغ احساسم را سر میکشم … !! فرقی نمیکند هوای بیتو همیشه سرد است!
تنها تر از یک برگ با بار شادی های مهجورم در آبهای سبز تابستان آرام میرانم تا سرزمین مرگ تا ساحل غمهای پاییزی در سایه ای خود را رها کردم
می خواهم نفس سنگین اطلسی ها را پرواز گیرم در باغچه های تابستان خیس و گرم به نخستین ساعت عصر نفس اطلسی ها را پرواز گیرم
تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید تا عطش آب ها را گوارا تر کند؟
باز هم تابستان آمد فصلی که جذابیتی برایم ندارد منی که از تبار زمستانم منی که سر انگشتانم از او معنا میگیرد مرا با این فصل کسالت بار کاری نیست …
باز تابستانه ی آن تن کبابــم کرده است تشنه ام، شهریور لبهات آبم کرده است من همان انگـــور بد مستم کـــه بوی موی تو در مشام این شب وحشی شرابم کرده است
مثل خوشهای انگور آویزان از درخت مو هرچه زمان میگذرد، شیرینتر میشود فقط حواست باشد من کشمش دوست ندارم!
در هیاهوی جانسوز تابستان وقتی کلمات آهسته، آهسته می سوزند و واژه ها به کولرها چشم می دوزند
تابستان است ولی چقدر دلم می خواهد زیر این درختها سکوت کنم و برگ برگ پاییز دلم را از تو بتکانم
حیف نون کولرش خراب میشه با کمربند میفته به جون بچه هاش می گه مگه نگفتم ده نفری نرید جلوی این کولر زبون بسته
تابستونه و شب پر ستاره به آدم می دهد عـمر دوبار او زیباتر از هر سرزمین است بهشت دنیوی گویند همین است
اگر در شبی تابستانی صدای کف زدن به گوشتان رسید صدای بزن و بکوب و پایکوبی نیست آگاه باشید که یکی از ابنای بشر دست خالی به نبردی تن به تن با پشه و انبوه دژخیمان خونخوار رفته است!
چو تابستان شد و هنگام کنکور هزاران بار رفتم تا لب گور پشیمان گشته ام از کرده خویش نبرده علم کار بنده را پیش
در این تابستان داغ نگاه های سردت کشنده تر از گرماست و من در آسمان دوستیمان گویی برف و سرما را تا مغز استخوانم درک می کنم
در این هوای گرم کدام گزینه بیشتر می چسبد؟ الف : هندوانه خنک ب : استخر آب ج :یخ در بهشت با طعم آلبالو د : انگور دزدی از باغ همسایه
تو این گرما بیا دیوونه گردیم تو حوض آب یخ وارونه گردیم که این گرمای سوزان کشت ما را برای هم بیا هندونه گردیم !
تابستان است و لباس گرم به تن کردهام ! بخاری کنارم شعله میکشد چای داغ احساسم را سر میکشم … !! فرقی نمیکند هوای بیتو همیشه سرد است!
تنها تر از یک برگ با بار شادی های مهجورم در آبهای سبز تابستان آرام میرانم تا سرزمین مرگ تا ساحل غمهای پاییزی در سایه ای خود را رها کردم
می خواهم نفس سنگین اطلسی ها را پرواز گیرم در باغچه های تابستان خیس و گرم به نخستین ساعت عصر نفس اطلسی ها را پرواز گیرم
تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید تا عطش آب ها را گوارا تر کند؟
باز هم تابستان آمد فصلی که جذابیتی برایم ندارد منی که از تبار زمستانم منی که سر انگشتانم از او معنا میگیرد مرا با این فصل کسالت بار کاری نیست …
باز تابستانه ی آن تن کبابــم کرده است تشنه ام، شهریور لبهات آبم کرده است من همان انگـــور بد مستم کـــه بوی موی تو در مشام این شب وحشی شرابم کرده است
مثل خوشهای انگور آویزان از درخت مو هرچه زمان میگذرد، شیرینتر میشود فقط حواست باشد من کشمش دوست ندارم!
در هیاهوی جانسوز تابستان وقتی کلمات آهسته، آهسته می سوزند و واژه ها به کولرها چشم می دوزند
تابستان است ولی چقدر دلم می خواهد زیر این درختها سکوت کنم و برگ برگ پاییز دلم را از تو بتکانم
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس تابستانی