نظامی ترین جمله عاشقانه: توی اردو گاه قلبت... منم یه اسیر جنگی...تو منو شکنجه میدی...توی این قلعه ی سنگی.

تو پادگان چشمات راه رفتم بی معرفت....سهم من از عشقت کلاغ پر بود؟؟!!!؟

سربازي راهيست براي آدم کردن پسرها… اما هيچ راهي براي آدم کردن دخترها وجود نداره!

سربازي واسه پسرا مثه حاملگي واسه زناست. هر دو ظاهرتو خراب مي کنه و هر کي ميبيندمون ميپرسه چند ماهته؟

غضنفر سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم! ...

به صف کردند تراشیدند سرم را لباس ارتشی کردند تنم را الهی خیر نبینی سر گروهبان که امشب کردی تو مرا نگهبان

سر پستم رسیدم خوابم آمد - محبت های مادر یادم آمد نوشتم نامه ای با برگ چایی - کلاغ پر میروم مادر کجایی نوشتم نامه ای با برگ انگور - جدا گشتم دو سال از خانه ام دور

هر روز تنگ غروب تو سربازی صفا داره لب مرز تیر اندازی تا چهل چراغ پادگان روشن میشه سر دیگ عدسی غوغا میشه توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس بخورم ، نخورم گرسنه می مونم قدر آش ننم رو حالا می دونم

از آن روزی که سربازی به پا شد-ستم بر ما نشد بر دخـــتران شد بسوزد آن که سر بازی به پا کرد-تمام دخـــتران را چشم به راه کرد