عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است توی قر آن خوانده ام… یعقوب یادم داده است: دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است

دل کسی باهام یکی نیست نپرس چرا چشام شده خیس نگو ، نگو که دردت چیه دردام یکی دوتا نیست

مثل ِ یک پله ی برقی تا کِی، بی تو تکرار ِ خودم باشم من . . ؟!

روزی از این روزها دل را به دریا می زنم گر چه صیادی ولی آخر شکارم می شوی از امید ، از بیم ، از رفتن که می گویم شبی شک ندارم تا سحر چشم انتظارم می شوی

حضورم را بر صفحه دلت تیک بزن! من حاضرم حتی در تمام این روزهایی که به نظر غایب مى آیم

آنقَدر بَعدِ تُو دَرگیرِ فُرو ریختَنَم….کِ فَقَط حالِه مَرا مَردُمِ بــــــــــــــَم مےفَهـمَند…

یه روز من بودم نفسش ولی بعد شدم عامل تنگی نفسش رفت سراغ یه نفس دیگه

به بعضیا باید گفت : ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺮﯼ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ؟ ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﺩﺍﺭﻥ ﺟﺎﺗﻮ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ !

به بعضیا باس گفت تند ترین فلفلا نتونسن منو بسوزونن توکه دحد فلفل دولمه هم نیسی

یکی از فانتزیای دوران مدرسه ام این بود که :بعد از اینکه زنگ میخورد معلم صدام بزنه بگه :فلانی بمون تو کلاس باهات کاردارم، لامصب خیلی کلاس داشت، اصن حس خاص بودن به آدم دست میداد

به بعضیا باس گفت: بیماره اون سکوتتم… دمت گرم … بیشتر خـــــــفه شو

یه بارم مثل سوباسا به داداشم زُل زدم تا با ذهنم باهاش حرف بزنم  بهم گفت چیه مثل بز زُل زدی ؟  فهمیدم بیشتر باید تمرین کنم

نه دیگر بیادت اشک خواهم ریخت ونه دیگر برایت شعر خواهم خواند و نه دیگر برایت با تسبیح ذکر خواهم گفت :فقط تا خورشید در آسمان می درخشد. به گوش آسمان فریاد خواهم زد دوستت دارم

بیا که هر دو به نوعی به شانه محتاجیم دوباره موی تو و حال من پریشان است

از این فاصله حتی بوی دوست داشتنت عشق را به تماشا کشید آنقدر بی‌ حساب و کتاب دوست دارمت ترسم از این است عشق قدغن شود مگر می‌‌شود دوست داشتنت را پنهان کرد

دیشب دفترچه اقساطمو ورق میزدم ، تمومی نداره تا آخر عمرم بدهکار مهربونیاتم !