{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
همیشه سرد ترین جملاتی که میشنویم واقعی ترین جملات هستند…
شایـــد تنــــهـــا کســـــی نیستم کـــه دوستــــت دارم امـــــــا کــــســـی هستم کـــه تـــنـــهـــا تـــــــــــو را دوســـت دارم
مــــــــــــــــرد نیستم… اما حرفم یکی است… “تـــــــــــــو”
قیامتی ست از لحظه ای که زنگ تلفن بلند می شود از جا می پرم تا لحظه ای که مثل همیشه تو نیستی!
بالاخره پایان نامه “دوست داشتنت” تمام شد اما هنوز اول راهم چون قرار است برای دفاع جلوی “زندگی” بایستم…
ســر و ته این حــــــــــــــــــــرفها را که بزنم، باز هم تویـــــی که در ســَــرم تــــهِ حرفها را میزنی …
بر باور نبودنت زخم میزند باران ِ بی موقع ِ بهاری …
شب چو در بستم و مست از می نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت، جوابش کردم منزل مردم بیگانه چو شد خانه ی چشم آن قدر گریه نمودم که خرابش کردم
شبیه کسی که از یک آدرس تنها پلاکش را می داند در ازدحام آدمها و خیابانها بدنبال دستهایت می گردم!
دست و پا چلفتی است دلم هر لحظه یادت می افتد می شکند
پُشتم را خالی کنی نمیافتم میمیرم
دیدارت دل چسب و دوریت دلگیراست دوریت را به شوق دیدارت سر می کنم رفیق
دلم را هاله مهتاب کردم صدای لحظه ها را خواب کردم به یاد چشم هایت ، نازنینم تمام آسمان راقاب کردم
همتا هم ندارى که وقت نبودنت به دلم وعده بدهم شاید مثلش را پیدا کنم …
ببار باران… من سفر کرده ای دارم که یادم رفت پشت سرش آب بریزم چون باورم نمیشد که برود ، اما رفت…
همیشه نباید حرف زد گاه باید سکوت کرد حرف دل که گفتنی نیست! باید آدمش باشد کسی که با یک نگاه کردن به چشمت تا ته بغضت را بفهمد…
همیشه سرد ترین جملاتی که میشنویم واقعی ترین جملات هستند…
شایـــد تنــــهـــا کســـــی نیستم کـــه دوستــــت دارم امـــــــا کــــســـی هستم کـــه تـــنـــهـــا تـــــــــــو را دوســـت دارم
مــــــــــــــــرد نیستم… اما حرفم یکی است… “تـــــــــــــو”
قیامتی ست از لحظه ای که زنگ تلفن بلند می شود از جا می پرم تا لحظه ای که مثل همیشه تو نیستی!
بالاخره پایان نامه “دوست داشتنت” تمام شد اما هنوز اول راهم چون قرار است برای دفاع جلوی “زندگی” بایستم…
ســر و ته این حــــــــــــــــــــرفها را که بزنم، باز هم تویـــــی که در ســَــرم تــــهِ حرفها را میزنی …
بر باور نبودنت زخم میزند باران ِ بی موقع ِ بهاری …
شب چو در بستم و مست از می نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت، جوابش کردم منزل مردم بیگانه چو شد خانه ی چشم آن قدر گریه نمودم که خرابش کردم
شبیه کسی که از یک آدرس تنها پلاکش را می داند در ازدحام آدمها و خیابانها بدنبال دستهایت می گردم!
دست و پا چلفتی است دلم هر لحظه یادت می افتد می شکند
پُشتم را خالی کنی نمیافتم میمیرم
دیدارت دل چسب و دوریت دلگیراست دوریت را به شوق دیدارت سر می کنم رفیق
دلم را هاله مهتاب کردم صدای لحظه ها را خواب کردم به یاد چشم هایت ، نازنینم تمام آسمان راقاب کردم
همتا هم ندارى که وقت نبودنت به دلم وعده بدهم شاید مثلش را پیدا کنم …
ببار باران… من سفر کرده ای دارم که یادم رفت پشت سرش آب بریزم چون باورم نمیشد که برود ، اما رفت…
همیشه نباید حرف زد گاه باید سکوت کرد حرف دل که گفتنی نیست! باید آدمش باشد کسی که با یک نگاه کردن به چشمت تا ته بغضت را بفهمد…
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس در هم بر هم