{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
اعتراف میکنم وقتی میرم تو آسانسور درش که بسته میشه حرکت کنه یاد فیلم ترسناکا میافتم که به بغلشون نیگا میکنن میبینن یکی بغلشون وایساده پا نداره... اصن سکته میزنم
مدرسه که می رفتم همیشه سر کلاس به این فک می کردم که اگه پنکه سقفی بیوفته کله کیا قطع می شه!
اعتراف میکنم تا یکی دوسال پیش که جارو برقی میکشیدم وقتی میخواستم از هال برم آشپزخونه ازپله ی آشپزخونه خرطومیشو میکشید بالا و میگفتم بیا حیوون...اینقدر این کارو کردم که امسال خرطومش پاره شد...
چه قدر سرد است! وقتی که دلتنگم و نیستی...
دیدی که سخـت نیسـت تنها بدون مـن ؟!! دیدی صبح می شود شب ها بدون مـن !! این نبض زندگی بــی وقفه می زند… فرقی نمی کند با من …بدون مـن… دیروز گر چه سخت امروزم هم گذشت …!!! طوری نمی شود فردا بدون مـن !!!
بایـد بـه بعضـی پســرا گفــت : آهــای پســــر ... حواسـت باشــــه ...! ایــن دختــری كــه بــه تــو دل داده , خیلی هــا در " آرزوی نیـم نگاهــش " هستنــــد ... لیاقــت داشتـه باش ..............!
+ اعــتـراف میـکنـم کـه نمـیدونـم چـرا وختــی شـیریــنی میـخــورم تُـرش میـکنـه مـعــدم ..؟ هــــوم ...؟ +
اعتراف میکنم دلم لک زده واسه: ی دست گل کوچیک با رفقا تو کوچه و با توپ پلاستیکی دو لایه، رقصیدن و ترکوندن کلاس قبل از رسیدن ناظم و مدیر، دور هم جمع شدن با رفقا و دور زدنای الکی و به همه چی خندیدن...
+ اعـتــراف مـیـکنــم بـچــه بـودم 1 جــای دسـتــم کــه مـیبُریـد ، خــونِشــو مـیخـوردم کــه نـذارم هــدر بـشــه و بـاز بِـره تـو رگــ هـام .... +
اعتراف مىكنم در دورهى گودزيلايي فكر مىكردم موقعى كه سوار آسانسور مىشم زمين اينور و اونورى مىره و ما با زدن دكمه آسانسور ميزانش رو تايين مىكنيم. انقدر گودزيلاى باهوشى بودم من!
اعتراف می کنم من هروقت به پولدارا و خوشگلا حسودیم میشه؛به خودم دلداری میدم که اینا همه شون معتاد میشن آخرش ^_^
اعتراف میکنم بعد از 2 سال ک عاشق یکی شده بودم وقتی ک یکم به هم نزدیک شدیم و شناختمش دقیقا حس همون مورچه ای رو داشتم ک بعد از 2 سال فهمید عاشق یه تفاله چایی بوده نه مورچه!!!
اعتراف میکنم فقط یک دانش آموز مثل من میتونه شب گوشیش رو کوک کنه تا صبح 20 بار زنگ بزنه ولی صبح با اولین زنگ گوشی پاشه بقیه زنگ ها رو پاک کنه و دوباره با خیال راحت بخوابه !!!
اعتراف میکنم پست های که غلط املایی ازقصدمینوسن مثلأبجای آقا مینویسن عاقا...رواصلانمیخونم ومیرم پست بعدی! والا بااین نوناشون!
اعتراف میکنم بعضی وقتا الکی غیبت میکردمو نمیرفتم مدرسه بعد وقتی معلما علت غیبتمو ازم میپرسیدن با یه حالت معصومانه میگفتم :بابابزرگم فوت کرده بود!!! سالی سه ؛چهار بار
انقد اين پسرا كليپساي مارو مسخره كردن كه ديروز رفتم موهامو پسرونه زدم حالا جرات داريد به اين كله ي پخت بخنديد ...
اعتراف میکنم وقتی میرم تو آسانسور درش که بسته میشه حرکت کنه یاد فیلم ترسناکا میافتم که به بغلشون نیگا میکنن میبینن یکی بغلشون وایساده پا نداره... اصن سکته میزنم
مدرسه که می رفتم همیشه سر کلاس به این فک می کردم که اگه پنکه سقفی بیوفته کله کیا قطع می شه!
اعتراف میکنم تا یکی دوسال پیش که جارو برقی میکشیدم وقتی میخواستم از هال برم آشپزخونه ازپله ی آشپزخونه خرطومیشو میکشید بالا و میگفتم بیا حیوون...اینقدر این کارو کردم که امسال خرطومش پاره شد...
چه قدر سرد است! وقتی که دلتنگم و نیستی...
دیدی که سخـت نیسـت تنها بدون مـن ؟!! دیدی صبح می شود شب ها بدون مـن !! این نبض زندگی بــی وقفه می زند… فرقی نمی کند با من …بدون مـن… دیروز گر چه سخت امروزم هم گذشت …!!! طوری نمی شود فردا بدون مـن !!!
بایـد بـه بعضـی پســرا گفــت : آهــای پســــر ... حواسـت باشــــه ...! ایــن دختــری كــه بــه تــو دل داده , خیلی هــا در " آرزوی نیـم نگاهــش " هستنــــد ... لیاقــت داشتـه باش ..............!
+ اعــتـراف میـکنـم کـه نمـیدونـم چـرا وختــی شـیریــنی میـخــورم تُـرش میـکنـه مـعــدم ..؟ هــــوم ...؟ +
اعتراف میکنم دلم لک زده واسه: ی دست گل کوچیک با رفقا تو کوچه و با توپ پلاستیکی دو لایه، رقصیدن و ترکوندن کلاس قبل از رسیدن ناظم و مدیر، دور هم جمع شدن با رفقا و دور زدنای الکی و به همه چی خندیدن...
+ اعـتــراف مـیـکنــم بـچــه بـودم 1 جــای دسـتــم کــه مـیبُریـد ، خــونِشــو مـیخـوردم کــه نـذارم هــدر بـشــه و بـاز بِـره تـو رگــ هـام .... +
اعتراف مىكنم در دورهى گودزيلايي فكر مىكردم موقعى كه سوار آسانسور مىشم زمين اينور و اونورى مىره و ما با زدن دكمه آسانسور ميزانش رو تايين مىكنيم. انقدر گودزيلاى باهوشى بودم من!
اعتراف می کنم من هروقت به پولدارا و خوشگلا حسودیم میشه؛به خودم دلداری میدم که اینا همه شون معتاد میشن آخرش ^_^
اعتراف میکنم بعد از 2 سال ک عاشق یکی شده بودم وقتی ک یکم به هم نزدیک شدیم و شناختمش دقیقا حس همون مورچه ای رو داشتم ک بعد از 2 سال فهمید عاشق یه تفاله چایی بوده نه مورچه!!!
اعتراف میکنم فقط یک دانش آموز مثل من میتونه شب گوشیش رو کوک کنه تا صبح 20 بار زنگ بزنه ولی صبح با اولین زنگ گوشی پاشه بقیه زنگ ها رو پاک کنه و دوباره با خیال راحت بخوابه !!!
اعتراف میکنم پست های که غلط املایی ازقصدمینوسن مثلأبجای آقا مینویسن عاقا...رواصلانمیخونم ومیرم پست بعدی! والا بااین نوناشون!
اعتراف میکنم بعضی وقتا الکی غیبت میکردمو نمیرفتم مدرسه بعد وقتی معلما علت غیبتمو ازم میپرسیدن با یه حالت معصومانه میگفتم :بابابزرگم فوت کرده بود!!! سالی سه ؛چهار بار
انقد اين پسرا كليپساي مارو مسخره كردن كه ديروز رفتم موهامو پسرونه زدم حالا جرات داريد به اين كله ي پخت بخنديد ...
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس اعتراف میکنم