بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس اعتراف میکنم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم بچه بودم فکر میکردم من و خواهر برادرم مثل میوه از درخت آویزون بودیم یه روز پدر مادرمون اومدن ما رو چیدن گذاشتن سبد آوردن خونه..

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف می کنم سال اول دانشگاه شدیدا به یکی از دخترها علاقه مند شده بودم و روم نمیشد بهش بگم ،همیشه آرزو می کردم بهش ماشین بزنه دم دانشگاه و من ببرمش بیمارستان و نجاتش بدم بلکه عاشقم شه!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

درسته که خدا به من قیافه نداده ولی در عوض یه شانسِ خوبی هم بهم نداده!! کلا خدا خعلی به من لطف داره:)

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم لذتی که تو لیسیدن بشقاب سوپ هست تو خوردن خود سوپ تو بهترین رستوران فرانسه نیس:پی لامصب خیلی حال داره،ضدحالشم وقتیه که تو مهمونی هستی و سوپ میدن :( من:( مهمونا ^_^ بشقاب سوپ *_*

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

ینی باور کنم شما برای امتحان های فارسی شعر حفظی ها رو حفظ می کردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

يه روزم دوستاي بابام با پسراشون اومده بودند خونمون. همه داشتن پرتقال پوست ميکندند که من وارد شدم. برخلاف انتظارات شما هيشکي دستشو نبريد............

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

من وقتی چهار سالم بود؛ از جلو دبیرستان دخترانه که رد میشدم دخترا برام غش میکردن! البته الانم اگه رد میشم غش میکننآ، ولی از خنده!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم..... اونکه همیشه قبل ازساعت 9 شبکه یکو خراب میکرد و نمیذاش باباش اخبار ببینه تا خودش بتونه سریال موردعلاقشو ببینه....من بودم.. خبیثم خودتونین.

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

یکی از اشتباهاتی که توی یازده سال تحصیلم انجام دادم  و مطمنئا بازم واسه درس عبرت نمیشه انجام میدم اینه : از من درس پرسیدن ......دیگه نمیپرسن..... پس نمیخونم :|

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم مقدماتی که من واسه رفتن تو تخت خوابم دارم بازیهای المپیک واسه افتتاحیه شون ندارن ... :|

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

عاقا یکی از سرگرمی های من اینه که بشینم اهنگایی که توش فحش میده و بوق میزنه بجاش گوش کنم بعد حدس بزنم چه فحشی بوده!!اصن یه وضی

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم اولین چیزی که بهش دل بستم و بدون اون آروم و قرار نداشتم, پستونک بود (:

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

من در دوران دانشگام هر موقع که یه درسی رو می افتادم سریع زنگ میزدم به دوستام تا اگه اونا هم افتاده باشند خودم توجیح کنم که امتحان سخت بود . وقتی متوجه میشدم افتادن میگفتم خوشحالم کردی !

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

من هر وقت توی فیلمی میبینم یکی مرده بدقت به شکمش نگاه میکنم ببینم تکون میخوره یا نه؟ ؟ شما چطور؟؟؟؟

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم تاحالا 13 بار تو استخر خودمو به غرقیدن زدم که این مثلا غریق نجاتا که با لباس میشینن سر آب شیرجه بزنن منو نجات بدن لباسشون خیس بشه که دیگه مثل آدم لباس شنا بپوشن،،، والــــــــــــا

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم یه بار اتو کشیدن موهام یکساعت طول کشید چون موهام بلند بودن ، بعد از کلی کیف کردن واحساس رضایت، نگاه کردم دیدم اتو موم خاموشه !!!

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس اعتراف میکنم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم بچه بودم فکر میکردم من و خواهر برادرم مثل میوه از درخت آویزون بودیم یه روز پدر مادرمون اومدن ما رو چیدن گذاشتن سبد آوردن خونه..

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف می کنم سال اول دانشگاه شدیدا به یکی از دخترها علاقه مند شده بودم و روم نمیشد بهش بگم ،همیشه آرزو می کردم بهش ماشین بزنه دم دانشگاه و من ببرمش بیمارستان و نجاتش بدم بلکه عاشقم شه!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

درسته که خدا به من قیافه نداده ولی در عوض یه شانسِ خوبی هم بهم نداده!! کلا خدا خعلی به من لطف داره:)

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم لذتی که تو لیسیدن بشقاب سوپ هست تو خوردن خود سوپ تو بهترین رستوران فرانسه نیس:پی لامصب خیلی حال داره،ضدحالشم وقتیه که تو مهمونی هستی و سوپ میدن :( من:( مهمونا ^_^ بشقاب سوپ *_*

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

ینی باور کنم شما برای امتحان های فارسی شعر حفظی ها رو حفظ می کردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

يه روزم دوستاي بابام با پسراشون اومده بودند خونمون. همه داشتن پرتقال پوست ميکندند که من وارد شدم. برخلاف انتظارات شما هيشکي دستشو نبريد............

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

من وقتی چهار سالم بود؛ از جلو دبیرستان دخترانه که رد میشدم دخترا برام غش میکردن! البته الانم اگه رد میشم غش میکننآ، ولی از خنده!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم..... اونکه همیشه قبل ازساعت 9 شبکه یکو خراب میکرد و نمیذاش باباش اخبار ببینه تا خودش بتونه سریال موردعلاقشو ببینه....من بودم.. خبیثم خودتونین.

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

یکی از اشتباهاتی که توی یازده سال تحصیلم انجام دادم  و مطمنئا بازم واسه درس عبرت نمیشه انجام میدم اینه : از من درس پرسیدن ......دیگه نمیپرسن..... پس نمیخونم :|

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم مقدماتی که من واسه رفتن تو تخت خوابم دارم بازیهای المپیک واسه افتتاحیه شون ندارن ... :|

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

عاقا یکی از سرگرمی های من اینه که بشینم اهنگایی که توش فحش میده و بوق میزنه بجاش گوش کنم بعد حدس بزنم چه فحشی بوده!!اصن یه وضی

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم اولین چیزی که بهش دل بستم و بدون اون آروم و قرار نداشتم, پستونک بود (:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

من در دوران دانشگام هر موقع که یه درسی رو می افتادم سریع زنگ میزدم به دوستام تا اگه اونا هم افتاده باشند خودم توجیح کنم که امتحان سخت بود . وقتی متوجه میشدم افتادن میگفتم خوشحالم کردی !

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

من هر وقت توی فیلمی میبینم یکی مرده بدقت به شکمش نگاه میکنم ببینم تکون میخوره یا نه؟ ؟ شما چطور؟؟؟؟

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم تاحالا 13 بار تو استخر خودمو به غرقیدن زدم که این مثلا غریق نجاتا که با لباس میشینن سر آب شیرجه بزنن منو نجات بدن لباسشون خیس بشه که دیگه مثل آدم لباس شنا بپوشن،،، والــــــــــــا

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم یه بار اتو کشیدن موهام یکساعت طول کشید چون موهام بلند بودن ، بعد از کلی کیف کردن واحساس رضایت، نگاه کردم دیدم اتو موم خاموشه !!!