اعتراف می کنم بچه ک بودم وختی کیوی میخوردم به اون قسمت وسطش که زرده می گفتم این موزه بعد باکلی کشمکش با آبجی و داداش نصیبم می شد با ولع میخوردمش!!!! خو چیه!؟؟؟!!بچه بودم دااااااا !!!!!!

اقا من اخر این هفته امتحان ارشد دارم پارسال شانس نیاوردم بغل دستیم نخونده بود ترو خدا دعا کنید امسال بغل دستیم بخونه

اعتراف می کنم به اون بچه هایی که هنوز 10 سالشون نشده و سوت می زنن و آدمس رو  باد می کنن حسودیم میشه آخه هنوز که 14 سالمه بلد نبستم!!!

اعتراف میکنم 5-6 سالم که بود دوبار نزدیک بود غرق بشم! توی حوضمون که ارتفاع آبش تا مچ پپام بوده!!! 0_o تازشم دانشجو هم هستم :)))

اعتراف میکنم بچه که بودم وضو میگرفتم تلویزیونو روشن میکردم همراه با نماز جماعت تلویزیون نماز جماعت میخوندمو راحت بودم که حمد وسوره نداره...الان یکی بهم بگه اون نمازامو باید قضاشو بخونم؟؟؟؟؟

من قصد ادامه تحصیل ندارم یکی بیاد منو بگیره:)))))

اعتراف میکنم 1 بار 1هفته تمام وقتی ظرف میشستم ذهنم در گیر بود ما که نوشابه پرتقالی نداریم چرا ذور سینک بوش میاد؟ نگو مایع ظرفشوییمون پرتقالیه.

اعتراف میکنم وقتی تو فیلم آوای باران باران باباشو بابایی صدا زد و جواب داد:جون بابایی دلم لرزید دلم برا بابایی صدا کردن تنگید. خدایا شکرت

اعتراف میکنم دندون گوسفند و از کله پاچه درآوردم سوراخ کردم مینداختم گردنم به همه میگفتم دندون گرگه...

اعتراف میکنم اگه این دو بزرگوار نبودن من تاحالا گندیده بودم: . . . . صابون گلنار+شامپو تخمرغی داروگر  ‏^‏_^

اعتراف میکنم هر وقت جای ساعت دیواری اتاقمو عوض میکنم تا یکی-دو هفته(شایدم ماه) واس دیدن ساعت دوباره به جای قبلیش نگاه میکنم!!! نخند! مگه شما اینطوری نیستین؟

عاقا اعتراف میکنم بچه که بودم یکی ازدغدغه های زندگیم این بودکه تواین کارتونه گربه سگ چطوری دستشویی میکردن!!!

اعتراف میکنم سرجلسه امتحان اگه خودمولکشم نمیتونم 1 صفحه پرکنم واسه همین هروقت میبینم بقیه میگن یه برگه دیگه منم نامردی نمیکم واسه اینکه ضایع نشم یه برگخ دیگه میگیرم:|

اعتراف نیکنم کوچیک تر که بودم همش برام سوال بودش که گزارشگر فوتبال چه جوری میدونه اونی که الان توپ پیششه فامیلیش چی هس...

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم با چند تا از بچه های فامیل تصمیم گرفتیم  به یه جوجه شنا یاد بدیم .جوجه فلک زده رو انداختیم تو حوض آب ،هی دست و پا میزد ،بدبخت تا میومد نفس بگیره سرشو فشار میدادیم تو آب !!!

اعتراف می کنم همین الان مهمونا ریختن تو خونه مون من اومدم تو اتاقم قایم شدم دارم اینا رو می نویسم