بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه
{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
قبلِ اینکه دندونپزشکی برین، دوتا حبه سیر بندازین بالا. از عذاب روحِ پولی که به این دندون پزشکا میدین کم میکنه!
اعتراف میکنم مزخرف ترین پست ها رو من میزارم جوری که دیگه مونده زیر پست هام که تایئد نمیشه بنویسن جانه مادرت نفرست الکی وقت ما رو نگیر به جان مادر هاچ زنبور عسل قسم
گفتنش سخته تا دو سال پیش فک میکردم کولر آبی بخاطر رنگش بهش میگن آبی! وقتی فهمیدم احساس خنگ بودن بهم دست داد.
اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم زولبیا ته دیگ بامیه هستش!!!!خخخخخخ.
آقآ بیاین اعتراف کنیم نون پنیر سبزی ما پایینیا خیلی خوش مزه تر از گوشت بوقلمون اون بالایی هاست
تنها چیزی که تو زندگیم به صورت تخصصی بهش تسلط دارم، انتخاب آدم های اشتباه برای دوست داشتنه…!
نمیدونم چه کرمیه هر وقت هوا هم که روشنه میرم تو راهروی آپارتمان چراغ رو از لجم روشن میکنم :| هر کی مث من اینجوریه بلایکه با هم بریم تو ناف افق محو شیم
اعترف موکنم که تا 14 سالگی فک میکردم زن عموم میشه عمه ام چیه خو؟؟ هیچکی نبود حالیم(هالیم) کنه دیگه...
اعتراف میکنم بچه که بودم وقتی بطری آب یخ زده میدیدم ، همش برام سوال بود چطوری یخ به این بزرگی از دهنه ی به این کوچیکی رد شده !!!! چیه خب؟ بچه بودم دیگه!
اعتراف میکنم وقتی 8 سالم بود برا اولین بار رفتم حمومو یه قوطی نارنجی دیدم فک کردم اب پرتغاله سر کشیدم بعد ک یکم گذشت حالت اوق گرفتمو رفتم بیمارستان فهمیدم اب پرتغال نبوده مایع ظرف شویی بودهههههههههههه
اعتراف میکنم بچه بودم فکر میکردم تو ماهیچه پام ماهی های کوچولو زندگی میکنن واس همین آب زیاد میخوردم تاماهی هام نمیرن!!
اعتراف می کنم که گه گاه از مشکلات زندگی خسته می شوم و معرفتم کمرنگ می شود! ... ای خدا مگذار به سبب مشکلات و خستگی هایم ، عزیزانی که دریایی از معرفتند را لحظه ای فراموش کنم .
اعتراف می کنم در سنین نوجوانی که بودم عاشق شعرهای ابی بودم (البته هنوز هم هستم).یه دفتر داشتم تمام شعرهای ابی رو نوشته بودم.جالبیش اینه که قسمتهایی از شعر رو که دوبار می خوند من هم دوبار می نوشتم
مامانم یه بار اعتراف کرد که این رنگ گلبهی رو فکر میکرده مردم میگن گربه ای بعد با خودش فکر میکرده خب گربه که رنگ های مختلف داره یعنی چی که گربه ای خخخخخخخخخخخخخ
یادش بخیر شماها یادتون نمیاد زمان ما یه تبلیغاتی بود به نام کرم حلزون خواستم بگم این مو ها رو تو آسیاب سفید نکردیم از بس نشستیم تا تبلیغ کرم حلزون تموم بشه موهامون سفید شد :(((
اعتراف میکنم نصف آره یادم میاد هایی که گفتم چاخان بوده ... حوصله نداشتم طرف تعریف کنه:)
قبلِ اینکه دندونپزشکی برین، دوتا حبه سیر بندازین بالا. از عذاب روحِ پولی که به این دندون پزشکا میدین کم میکنه!
اعتراف میکنم مزخرف ترین پست ها رو من میزارم جوری که دیگه مونده زیر پست هام که تایئد نمیشه بنویسن جانه مادرت نفرست الکی وقت ما رو نگیر به جان مادر هاچ زنبور عسل قسم
گفتنش سخته تا دو سال پیش فک میکردم کولر آبی بخاطر رنگش بهش میگن آبی! وقتی فهمیدم احساس خنگ بودن بهم دست داد.
اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم زولبیا ته دیگ بامیه هستش!!!!خخخخخخ.
آقآ بیاین اعتراف کنیم نون پنیر سبزی ما پایینیا خیلی خوش مزه تر از گوشت بوقلمون اون بالایی هاست
تنها چیزی که تو زندگیم به صورت تخصصی بهش تسلط دارم، انتخاب آدم های اشتباه برای دوست داشتنه…!
نمیدونم چه کرمیه هر وقت هوا هم که روشنه میرم تو راهروی آپارتمان چراغ رو از لجم روشن میکنم :| هر کی مث من اینجوریه بلایکه با هم بریم تو ناف افق محو شیم
اعترف موکنم که تا 14 سالگی فک میکردم زن عموم میشه عمه ام چیه خو؟؟ هیچکی نبود حالیم(هالیم) کنه دیگه...
اعتراف میکنم بچه که بودم وقتی بطری آب یخ زده میدیدم ، همش برام سوال بود چطوری یخ به این بزرگی از دهنه ی به این کوچیکی رد شده !!!! چیه خب؟ بچه بودم دیگه!
اعتراف میکنم وقتی 8 سالم بود برا اولین بار رفتم حمومو یه قوطی نارنجی دیدم فک کردم اب پرتغاله سر کشیدم بعد ک یکم گذشت حالت اوق گرفتمو رفتم بیمارستان فهمیدم اب پرتغال نبوده مایع ظرف شویی بودهههههههههههه
اعتراف میکنم بچه بودم فکر میکردم تو ماهیچه پام ماهی های کوچولو زندگی میکنن واس همین آب زیاد میخوردم تاماهی هام نمیرن!!
اعتراف می کنم که گه گاه از مشکلات زندگی خسته می شوم و معرفتم کمرنگ می شود! ... ای خدا مگذار به سبب مشکلات و خستگی هایم ، عزیزانی که دریایی از معرفتند را لحظه ای فراموش کنم .
اعتراف می کنم در سنین نوجوانی که بودم عاشق شعرهای ابی بودم (البته هنوز هم هستم).یه دفتر داشتم تمام شعرهای ابی رو نوشته بودم.جالبیش اینه که قسمتهایی از شعر رو که دوبار می خوند من هم دوبار می نوشتم
مامانم یه بار اعتراف کرد که این رنگ گلبهی رو فکر میکرده مردم میگن گربه ای بعد با خودش فکر میکرده خب گربه که رنگ های مختلف داره یعنی چی که گربه ای خخخخخخخخخخخخخ
یادش بخیر شماها یادتون نمیاد زمان ما یه تبلیغاتی بود به نام کرم حلزون خواستم بگم این مو ها رو تو آسیاب سفید نکردیم از بس نشستیم تا تبلیغ کرم حلزون تموم بشه موهامون سفید شد :(((
اعتراف میکنم نصف آره یادم میاد هایی که گفتم چاخان بوده ... حوصله نداشتم طرف تعریف کنه:)
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس اعتراف میکنم