{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
بچه که بودم فک می کردم ... چون بچه م دخترم ... به مرور زمان میشم پیرمردی ... همیشه از آینده م می ترسیدم .... یه تصویرم از آینده تلخم تو ذهنم بود ... یه پیرمرد لباس آبی !!
اعتراف میکنم که در دوران راهنمایی معلم تاریخمون داشت درس رو می پرسید گفت نادر شاه چگونه به حکومت رسید؟ منم باکمال خونسردی گفتم باماشین !!!!!! نمیدونم دیگه چی شد با لگد ومشت از کلاس پرت شدم بیرون
اونقد اینترنت پرسرعت نداشتم که یه لحظه اینترنت سرعت می گیره اعصابم خورد میشه ... میگم آروم ... آروم والاااا عادت ندارم - _
اعتراف میکنم واسه دیدن پستام که چندتا لایک خورده دونه دونه صفحه هارو سرچ میکردم تندتند فرستنده هارو میدیدم تا به خودم برسم یه بار کاملآ شانسی رفتم رو "صفحه مطالب شما" واین معمای بزرگ حل شد..
عتراف می کنم اون دعوایی که من و بابام سر دست گرفتن کنترل تلوزیون داریم ملت سر ارثیه چند میلیاردی ندارند!!!!!!
عتراف می کنم تا الآن فکر میکردم این ادمای تو پیام بازرگانی و مناظرش همه خارجی هستن والا همچین آدمای خوشگل و مناظر زیبایی رو من که تو ایران ندیدم شما چطور؟!
.."به نام چشماش"... اعتراف میکنم هر وقت با حس این جمله رو میخونم،موی تنم سیخ میشه،*ب نام چشماش*
اعتراف میکنم پنج گیگ ترافیک رایگان جایزه گرفتم از ساعت دو بامداد بیدارم تا همین الان ک ساعت چهاره :| یعنی با هر چی تونستم وصل شدم و دارم دانلود میکنم :| فک کنم دیگه بهم ترافیک رایگان ندن :|||
اعتراف ميكنم وقتى بچه بودم خيلى از پشت تلوزيون توسوراخ هاش نگاه كردم مجرى برنامه كودك رو ببينم ¥££€€££€£¥€
اعتراف کن بچگیت واسه یه بارم که شده ، خودکار کردی تو مداد تراش !!... لایک=اعتراف
اعتراف میکنم من هر وقت خواب میدیم رفتم دریا شنا صبح که از خواب بیدار میشدم زیر پام دریا که سهله اقیانوس اطلاس سبز میشد نمیدونم چرا شما چی فکر میکنین شما میتونی نظر خود را به این شماره 2266 اس کنین
عتراف میکنم اولین باری بود میرفتم آزمایشگاه قسم هرچی امامو دادم ازم خون نگیرن آخرشم ازم گرفتن اصلا درد نداشت خیت شدم آره
اعتراف میکنم تا 5سال پیش که میرفتم تو چت روم هرکی بهم میگفت وب داری فکر میکردم میگه وبلاک داری میگفتم نه خو چیه بچه بودم نیدونستم خو@-@
اعتراف کنیم همهمون که بچه بودیم با شماهام دختر خانوما موقع خاله بازی با دوستامون سره اینکه کی مامان بشه دعوا میکردیم,بعد به هم دیگه میگفتیم نوبت نوبتی مامان میشیم
اعتراف میکنم بچه که بودم وقتی میگفتن خونه رو دزد برده فکرمیکردم کلا دزدا از جاش کندن بردن... الانو نگاه نکن مخم،بچگیه دیگه ادم کلا تو آمپاسه !
اعتراف میکنم بچه که بودم تو خونه فوتبال بازی می کردم احساس می کردم تماشاچیا دارن منو صدا میزنند ، جو منو می گرفت رو فرش تف مینداختم !
بچه که بودم فک می کردم ... چون بچه م دخترم ... به مرور زمان میشم پیرمردی ... همیشه از آینده م می ترسیدم .... یه تصویرم از آینده تلخم تو ذهنم بود ... یه پیرمرد لباس آبی !!
اعتراف میکنم که در دوران راهنمایی معلم تاریخمون داشت درس رو می پرسید گفت نادر شاه چگونه به حکومت رسید؟ منم باکمال خونسردی گفتم باماشین !!!!!! نمیدونم دیگه چی شد با لگد ومشت از کلاس پرت شدم بیرون
اونقد اینترنت پرسرعت نداشتم که یه لحظه اینترنت سرعت می گیره اعصابم خورد میشه ... میگم آروم ... آروم والاااا عادت ندارم - _
اعتراف میکنم واسه دیدن پستام که چندتا لایک خورده دونه دونه صفحه هارو سرچ میکردم تندتند فرستنده هارو میدیدم تا به خودم برسم یه بار کاملآ شانسی رفتم رو "صفحه مطالب شما" واین معمای بزرگ حل شد..
عتراف می کنم اون دعوایی که من و بابام سر دست گرفتن کنترل تلوزیون داریم ملت سر ارثیه چند میلیاردی ندارند!!!!!!
عتراف می کنم تا الآن فکر میکردم این ادمای تو پیام بازرگانی و مناظرش همه خارجی هستن والا همچین آدمای خوشگل و مناظر زیبایی رو من که تو ایران ندیدم شما چطور؟!
.."به نام چشماش"... اعتراف میکنم هر وقت با حس این جمله رو میخونم،موی تنم سیخ میشه،*ب نام چشماش*
اعتراف میکنم پنج گیگ ترافیک رایگان جایزه گرفتم از ساعت دو بامداد بیدارم تا همین الان ک ساعت چهاره :| یعنی با هر چی تونستم وصل شدم و دارم دانلود میکنم :| فک کنم دیگه بهم ترافیک رایگان ندن :|||
اعتراف ميكنم وقتى بچه بودم خيلى از پشت تلوزيون توسوراخ هاش نگاه كردم مجرى برنامه كودك رو ببينم ¥££€€££€£¥€
اعتراف کن بچگیت واسه یه بارم که شده ، خودکار کردی تو مداد تراش !!... لایک=اعتراف
اعتراف میکنم من هر وقت خواب میدیم رفتم دریا شنا صبح که از خواب بیدار میشدم زیر پام دریا که سهله اقیانوس اطلاس سبز میشد نمیدونم چرا شما چی فکر میکنین شما میتونی نظر خود را به این شماره 2266 اس کنین
عتراف میکنم اولین باری بود میرفتم آزمایشگاه قسم هرچی امامو دادم ازم خون نگیرن آخرشم ازم گرفتن اصلا درد نداشت خیت شدم آره
اعتراف میکنم تا 5سال پیش که میرفتم تو چت روم هرکی بهم میگفت وب داری فکر میکردم میگه وبلاک داری میگفتم نه خو چیه بچه بودم نیدونستم خو@-@
اعتراف کنیم همهمون که بچه بودیم با شماهام دختر خانوما موقع خاله بازی با دوستامون سره اینکه کی مامان بشه دعوا میکردیم,بعد به هم دیگه میگفتیم نوبت نوبتی مامان میشیم
اعتراف میکنم بچه که بودم وقتی میگفتن خونه رو دزد برده فکرمیکردم کلا دزدا از جاش کندن بردن... الانو نگاه نکن مخم،بچگیه دیگه ادم کلا تو آمپاسه !
اعتراف میکنم بچه که بودم تو خونه فوتبال بازی می کردم احساس می کردم تماشاچیا دارن منو صدا میزنند ، جو منو می گرفت رو فرش تف مینداختم !
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس اعتراف میکنم