بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس اعتراف میکنم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم که تو بچگیام فکر میکردم زنو شوهر با هم خواهرو برادرن :))

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

عتراف می کنم وقتی میام 4jok اولش دعا دعا می کنم جوکا زود تموم شه برم سر درسم . اما وقتی که تموم شد میگم حیف چقد کم آپ شده بود . بعد میرم جوکای قدیمی را دوباره می خونم!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

باید اعتراف کنم یه روز داشتیم میرفتیم مسافرت رسیدیم به عوارضی پول خورد نداشتیم به مرده موز دادیم!!! :| تازه خیلی هم خوشحال شد میخواست بقیشو پس بده. :

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

مروز دوستم عکس دوست پسرش رو اورده بود مدرسه و نشون ما میداد تنها چیزی که اون لحظه توی ذهنم اومد این بود : اونی که تو بهش میگی مخاطب خاص یه عمره سوژه خنده ماست

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم محرم تو زمستون بود بارون میگرفت پیش خودم میگفتم آسمون به حال امام حسین گریه میکنه بیشتر ناراحت میشدم :(((((((

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم من سعی نمیکـنم جـــذاب باشم...جــذاب سعی میــکنه من باشه.. جملـــه ی سنــگینیه یکی بگیــرش کمـرم شیکستـــ!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم با داشتن 18 سال سن هنوز از خمیردندون بچه استفاده میکنم تازه سرمم با شامپو بچه میشورم بله ما کودک درونمون بیرونه ^ _ ^

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم: واس من تنها چيزي که خاص بود خوردن چيپس فلفلي با ماســتـ بود ستاد مبارزه با مخاطب خاص

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم که وقتی خونه تنها میشم نمیرم سراغ فیلمای خاک بر سری بلکه میرم تو اشپزخونه سیب زمینی سرخ میکنمو و میخورم اینقدر من بچه پاکی هستم خدا حفظم کنه^__

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

عتراف میییییکنم . بچه که بودم . وقتی فیلم خارجی نشون میداد میرفتم از بالا به خط زیر تلوزیون نگا میکردم تاشاید ما بقی خانومه رو ببینم گودزیلایی بودم واس خودم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

دختر عمم اعتراف میکنه وقتی راهنمایی بوده مدرسشون دو خیابون با دانشگاه فاصله داشته اینم وقتی با تاکسی میرفته دم دانشگاه پیاده میشده که همه فک کنن این دانشجوO_0

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

وقتی بچه بودم فکر میکردم ادم بزرگا تمام کاراشون از رو حساب کتابه،به راحتی اشتباهات دیگرانو میبخشنو،حالا حالا ها از کسی کینه بدل نمیگیرن اما حالا که بزرگ شدم میبینم بزرگام واسه خودشون یه پا بچه ان

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم من و بابام هیچوقت باهم حرف نمیزنیم... مگر در مواقع دعوا سر پول تو جیبی!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

عتراف میکنم که بیشترین لایک های عمرم رو اینجا تو فورجوک گرفتم دم همه تون گرم:-*

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

عتراف می کنم یکی از سرگرمیام تو دوران امتحانات اینه ک وقتی امتحان رو تموم میکنم زل میزنم به مراقب هم اعصابش رو خورد میکنم هم زمینه رو برای مبادله امداد غیبی اماده میکنم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم بعد از نوک کبریت ، بد مزه ترین چیزی که خوردم اشغالای تو گوشم بوده :D حالا درسته من ادم کثیفیم ولی دلیل نمیشه شما لایک نکنید -_-

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس اعتراف میکنم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم که تو بچگیام فکر میکردم زنو شوهر با هم خواهرو برادرن :))

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

عتراف می کنم وقتی میام 4jok اولش دعا دعا می کنم جوکا زود تموم شه برم سر درسم . اما وقتی که تموم شد میگم حیف چقد کم آپ شده بود . بعد میرم جوکای قدیمی را دوباره می خونم!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

باید اعتراف کنم یه روز داشتیم میرفتیم مسافرت رسیدیم به عوارضی پول خورد نداشتیم به مرده موز دادیم!!! :| تازه خیلی هم خوشحال شد میخواست بقیشو پس بده. :

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

مروز دوستم عکس دوست پسرش رو اورده بود مدرسه و نشون ما میداد تنها چیزی که اون لحظه توی ذهنم اومد این بود : اونی که تو بهش میگی مخاطب خاص یه عمره سوژه خنده ماست

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم محرم تو زمستون بود بارون میگرفت پیش خودم میگفتم آسمون به حال امام حسین گریه میکنه بیشتر ناراحت میشدم :(((((((

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم من سعی نمیکـنم جـــذاب باشم...جــذاب سعی میــکنه من باشه.. جملـــه ی سنــگینیه یکی بگیــرش کمـرم شیکستـــ!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم با داشتن 18 سال سن هنوز از خمیردندون بچه استفاده میکنم تازه سرمم با شامپو بچه میشورم بله ما کودک درونمون بیرونه ^ _ ^

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم: واس من تنها چيزي که خاص بود خوردن چيپس فلفلي با ماســتـ بود ستاد مبارزه با مخاطب خاص

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم که وقتی خونه تنها میشم نمیرم سراغ فیلمای خاک بر سری بلکه میرم تو اشپزخونه سیب زمینی سرخ میکنمو و میخورم اینقدر من بچه پاکی هستم خدا حفظم کنه^__

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

عتراف میییییکنم . بچه که بودم . وقتی فیلم خارجی نشون میداد میرفتم از بالا به خط زیر تلوزیون نگا میکردم تاشاید ما بقی خانومه رو ببینم گودزیلایی بودم واس خودم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

دختر عمم اعتراف میکنه وقتی راهنمایی بوده مدرسشون دو خیابون با دانشگاه فاصله داشته اینم وقتی با تاکسی میرفته دم دانشگاه پیاده میشده که همه فک کنن این دانشجوO_0

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

وقتی بچه بودم فکر میکردم ادم بزرگا تمام کاراشون از رو حساب کتابه،به راحتی اشتباهات دیگرانو میبخشنو،حالا حالا ها از کسی کینه بدل نمیگیرن اما حالا که بزرگ شدم میبینم بزرگام واسه خودشون یه پا بچه ان

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم من و بابام هیچوقت باهم حرف نمیزنیم... مگر در مواقع دعوا سر پول تو جیبی!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

عتراف میکنم که بیشترین لایک های عمرم رو اینجا تو فورجوک گرفتم دم همه تون گرم:-*

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

عتراف می کنم یکی از سرگرمیام تو دوران امتحانات اینه ک وقتی امتحان رو تموم میکنم زل میزنم به مراقب هم اعصابش رو خورد میکنم هم زمینه رو برای مبادله امداد غیبی اماده میکنم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم بعد از نوک کبریت ، بد مزه ترین چیزی که خوردم اشغالای تو گوشم بوده :D حالا درسته من ادم کثیفیم ولی دلیل نمیشه شما لایک نکنید -_-