{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
اعتراف میکنم یک دفعه بچه بودم ازدست خواهرم حرصم گرفته بود مامانم که توحموم بودتوصورت خواهر مرغ یخ زده پرت کردم وتوچشمش فلفل قرمز ریختم ولی دقت خنک شده بود
اعتراف می کنم هر وقت یه چیز باحال توی 4جوک می بینم بلند می خونم تا بقیه هم بخندن اما ضایعم می کنند!هیچ وقت هیچ کدوم نمی خندند!!!!
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم یه بار که تو شلوارم بارون اومد ترسیدم به مامانم بگم رفتم لباس زیرمو انداختم تو کوچه خوب چیه بجه بودم دیگه
عتراف میکنم حالا که پدربزرگ و مادربزرگ عزیزم رو ندارم خیلی دلم براشون تنگه... آخه خیلی دوسشون داشتم
اعتراف میکنم اون یه فرشته هست من لیاقتشو ندارم
اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم گز فقط در شهر "درگز" درست میشه!!!!
اعتراف میکنم که من رفتم واسه دانشگاه کلی خرید کردم مانتو مقنعه کیف و کفش بعد رفتم دیدم دانشگاه قبول نشدم..شما بگین این شانسه من دارم!
اعتراف می کنم تنها وقتی ک به مردن و قیانت و اخرت فکر می کنم وقتیه که توی ماشینی نشستم که در حال زدن CNG خداییش ترسناکه.
اعتراف میکنم..... سخت ترین کار دنیا بی محلی کردن به کسیه که با تمام وجود دوسش داری... مگه نه؟؟؟
اعتراف میکنم قشنگترین اهنک زندگی بهترین مونس تنهایی ارام ترین موج رهایی=مااااااااااااادره
اعتراف میکنم من از همون آدمایی هستم که یه فیلم رو تا آخرش میخکوب میشینم میبینم وقتی تموم شد میگم اینا خودشون رو مسخره کردن یا مارو؟؟؟
اعتراف میکنم از تفریحات سالم من همین بس که تو اتوبوس یا مترو یهویی از جام بلند مـیشم ، همینکه مردم هجوم میارن به سمت صندلی ! من از جیبم موبایلم رو در میارم دوباره میشینم !
اعتراف میکنم هر وقت میرم حموم بدنمو با حوله خودم خشک میکنم داخل گوشامو با حوله آبجیم خخ
اعتراف میکنم وقتی کوچیک بودم فکر میکردم اونایی که چشماشون سبز یا آبیه همه جارو سبز یا آبی میبینن یکی نبود بهم بگه تو که چشات قهویه همه جارو قهوه ای میبینی
اعتراف ميكنم بچه كه بودم وقتي مسواك ميزدم و آب تو دهنم قرقره ميكردم فكر ميكردم اين صداي ميكروب هاست ك دارن غرق ميشن و جيغ ميزنن:|
اعتراف می کنم با دوستم وایستاده بودیم سر خیابون یکی رد شد به دوستم سلام داد گفتم : این اسکول مشنگ کی بود ؟ گفت : دائیمه!!
اعتراف میکنم یک دفعه بچه بودم ازدست خواهرم حرصم گرفته بود مامانم که توحموم بودتوصورت خواهر مرغ یخ زده پرت کردم وتوچشمش فلفل قرمز ریختم ولی دقت خنک شده بود
اعتراف می کنم هر وقت یه چیز باحال توی 4جوک می بینم بلند می خونم تا بقیه هم بخندن اما ضایعم می کنند!هیچ وقت هیچ کدوم نمی خندند!!!!
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم یه بار که تو شلوارم بارون اومد ترسیدم به مامانم بگم رفتم لباس زیرمو انداختم تو کوچه خوب چیه بجه بودم دیگه
عتراف میکنم حالا که پدربزرگ و مادربزرگ عزیزم رو ندارم خیلی دلم براشون تنگه... آخه خیلی دوسشون داشتم
اعتراف میکنم اون یه فرشته هست من لیاقتشو ندارم
اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم گز فقط در شهر "درگز" درست میشه!!!!
اعتراف میکنم که من رفتم واسه دانشگاه کلی خرید کردم مانتو مقنعه کیف و کفش بعد رفتم دیدم دانشگاه قبول نشدم..شما بگین این شانسه من دارم!
اعتراف می کنم تنها وقتی ک به مردن و قیانت و اخرت فکر می کنم وقتیه که توی ماشینی نشستم که در حال زدن CNG خداییش ترسناکه.
اعتراف میکنم..... سخت ترین کار دنیا بی محلی کردن به کسیه که با تمام وجود دوسش داری... مگه نه؟؟؟
اعتراف میکنم قشنگترین اهنک زندگی بهترین مونس تنهایی ارام ترین موج رهایی=مااااااااااااادره
اعتراف میکنم من از همون آدمایی هستم که یه فیلم رو تا آخرش میخکوب میشینم میبینم وقتی تموم شد میگم اینا خودشون رو مسخره کردن یا مارو؟؟؟
اعتراف میکنم از تفریحات سالم من همین بس که تو اتوبوس یا مترو یهویی از جام بلند مـیشم ، همینکه مردم هجوم میارن به سمت صندلی ! من از جیبم موبایلم رو در میارم دوباره میشینم !
اعتراف میکنم هر وقت میرم حموم بدنمو با حوله خودم خشک میکنم داخل گوشامو با حوله آبجیم خخ
اعتراف میکنم وقتی کوچیک بودم فکر میکردم اونایی که چشماشون سبز یا آبیه همه جارو سبز یا آبی میبینن یکی نبود بهم بگه تو که چشات قهویه همه جارو قهوه ای میبینی
اعتراف ميكنم بچه كه بودم وقتي مسواك ميزدم و آب تو دهنم قرقره ميكردم فكر ميكردم اين صداي ميكروب هاست ك دارن غرق ميشن و جيغ ميزنن:|
اعتراف می کنم با دوستم وایستاده بودیم سر خیابون یکی رد شد به دوستم سلام داد گفتم : این اسکول مشنگ کی بود ؟ گفت : دائیمه!!
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس اعتراف میکنم