بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس اعتراف میکنم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم هر وقت میخوام پست بذارم میرم تو دستشویی در مورد پستم فک میکنم ببخشید دیگه :ا

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم بچه ک بودم (بچه ها ، الان بزرگ شدم ) از مسواک زدن میترسیدم ینی همچین طفلی بودم ، خنگولم خودتی :0

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم  ی داداش دارم از خودم کوچیکتره 5 سالشه هر روز مثل سگ میزنتم دیگه دارم تمرین میکنم بهش بگم خان داداش.

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم بچه که بودم براده های پاکن رو جمع میکردم میذاشتم تو یخچال منجمد بشه تا دوباره پاکن بدست بیاد ولی هیچ وقت درست نمی شد.

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم اومدم سبزه بکارم (باگندم)دیدم نداریم به جاش رفتم برنج خیس کردم که جوونه بزنه نه این مغزه من دارم....دیگه دارم کم کم به سالم بودنم شک میکنم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم ماکارانیو هم مثه برنج میکارن . . . .اِ اِ اِ اِ اِ اونجوری نگاه نکنین دیگه،بچه بودم الان میدونم که درخت داره

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم یه بار وقتی تاکسی دنده عقب اومد سوار شدم راننده گفت آقا میخوام پارک کنم مسافر کش نیستم برو پایین داشتم از خجالت میمردم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم وقتی داشتم برنامه تحویل سال رو نگاه میکردم وقتی تنگ ماهی رو نشون میدادن من با پام میز تلویزیون رو تکون میدادم که آبای تو تنگ بریزه !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم کلاس 2دبستان که بودم تو امتحان بلد نبودم جواب این سوالو بدم و از خلاقیت خودم استفاده کردم سوال این بود: شکر از چه چیزی به دست میاد؟ جواب من:قند را میکوبند شکر به دست میاد

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم تو دانشگاه رفتم سمت دانشکده کشاورزی! دیدم پشت دانشگاه یه مزرعه کوچیکه گوجه فرنگیه...!!! تا شروع کردم به خوردن یه دختره داد زد: پروژه پایان ترممو نخور کصافط !!! من :))))))))) یارو :||||

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم ... بچه که بودم فکر میکردم شمال یه کشور خارجیه.

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم تا قبل از آشنا شدن با 4جک خودمو خیلی باحال میدونستم اما حالا معتقدم دست بالای دست بسیار است...!! من باید برم جلو بوق بزنم!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم که کوچیک که بودم کتری رو میزاشتم رو گاز تا ابر درست شه توی اشپزخونمون :| یه همچین نابغه ای ام من :| دارم اینجا طلف میشم :| اوسکولم خودتونید :|

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم برای اولین بار ک سوار ون شدم، موقع پیاده شدن دستگیره در رو فشار دادم تا باز کنم .  نمیدونستم که در اتوماتیکه و باید راننده وا کنه.

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم تلفظ شمشیربازی با اسلحه اپه رو یه چند سالیه کشف کردم، تا قبل از اون فکر می کردم با اسلحه افه ست و طرف اِفه ضربه زدن میاد......خخخخخخخخخخخخ

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم که یه روز توخیابون بودم, متوجه شدم گوشیم رو از خونه جا گذاشتم,سریع دست بردم تو جیبم که گوشیمو بردارم و زنگ بزنم خونه و بگم:اگه کسی امروز بهم زنگ زد خبرم کنید....!!!!!!!

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس اعتراف میکنم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم هر وقت میخوام پست بذارم میرم تو دستشویی در مورد پستم فک میکنم ببخشید دیگه :ا

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم بچه ک بودم (بچه ها ، الان بزرگ شدم ) از مسواک زدن میترسیدم ینی همچین طفلی بودم ، خنگولم خودتی :0

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم  ی داداش دارم از خودم کوچیکتره 5 سالشه هر روز مثل سگ میزنتم دیگه دارم تمرین میکنم بهش بگم خان داداش.

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم بچه که بودم براده های پاکن رو جمع میکردم میذاشتم تو یخچال منجمد بشه تا دوباره پاکن بدست بیاد ولی هیچ وقت درست نمی شد.

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم اومدم سبزه بکارم (باگندم)دیدم نداریم به جاش رفتم برنج خیس کردم که جوونه بزنه نه این مغزه من دارم....دیگه دارم کم کم به سالم بودنم شک میکنم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم ماکارانیو هم مثه برنج میکارن . . . .اِ اِ اِ اِ اِ اونجوری نگاه نکنین دیگه،بچه بودم الان میدونم که درخت داره

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم یه بار وقتی تاکسی دنده عقب اومد سوار شدم راننده گفت آقا میخوام پارک کنم مسافر کش نیستم برو پایین داشتم از خجالت میمردم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم وقتی داشتم برنامه تحویل سال رو نگاه میکردم وقتی تنگ ماهی رو نشون میدادن من با پام میز تلویزیون رو تکون میدادم که آبای تو تنگ بریزه !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم کلاس 2دبستان که بودم تو امتحان بلد نبودم جواب این سوالو بدم و از خلاقیت خودم استفاده کردم سوال این بود: شکر از چه چیزی به دست میاد؟ جواب من:قند را میکوبند شکر به دست میاد

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم تو دانشگاه رفتم سمت دانشکده کشاورزی! دیدم پشت دانشگاه یه مزرعه کوچیکه گوجه فرنگیه...!!! تا شروع کردم به خوردن یه دختره داد زد: پروژه پایان ترممو نخور کصافط !!! من :))))))))) یارو :||||

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم ... بچه که بودم فکر میکردم شمال یه کشور خارجیه.

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم تا قبل از آشنا شدن با 4جک خودمو خیلی باحال میدونستم اما حالا معتقدم دست بالای دست بسیار است...!! من باید برم جلو بوق بزنم!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم که کوچیک که بودم کتری رو میزاشتم رو گاز تا ابر درست شه توی اشپزخونمون :| یه همچین نابغه ای ام من :| دارم اینجا طلف میشم :| اوسکولم خودتونید :|

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم برای اولین بار ک سوار ون شدم، موقع پیاده شدن دستگیره در رو فشار دادم تا باز کنم .  نمیدونستم که در اتوماتیکه و باید راننده وا کنه.

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم تلفظ شمشیربازی با اسلحه اپه رو یه چند سالیه کشف کردم، تا قبل از اون فکر می کردم با اسلحه افه ست و طرف اِفه ضربه زدن میاد......خخخخخخخخخخخخ

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اعتراف میکنم که یه روز توخیابون بودم, متوجه شدم گوشیم رو از خونه جا گذاشتم,سریع دست بردم تو جیبم که گوشیمو بردارم و زنگ بزنم خونه و بگم:اگه کسی امروز بهم زنگ زد خبرم کنید....!!!!!!!