{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
اعتراف میکنم هفته پیش خواستیم وسطی بازی کنیم، منم با اعتماد به نفس بالا جلو اون همه ادم بجای اینکه بگم بیاید یارکشی کنیم گفتم:بچه ها بیاید جفت گیری کنیم دیگه ! حضار: :) وسطی :| قانون تفکیک جنسیتی o.0
اعتراف میکنم وقتی بچه بودن هر وقت خواهرم دستشویی یا حموم میرفت.منم یه جا قایم میشدم تا وقتی اومد بیرون سریع بپرم جلوش و بگم پخ پخ خخخخخخخخخ م. یادش بخیر کودکی... لایک:های گفتی!!!
اقا ما تو خونه قبلیمون شومینه داشتیم(بله.پولدار بودیم!)خواهرم همیشه میرفت تو شومینه می خوابید.یعنی ما هر روز با یک گودزیلای زغالی طرف بودیم!!
اعتراف میکنم بچه که بودم نقشه ایران رو میذاشتم جلوم بعد هرطرف که بالای نقشه رو به اون بود رو نشون میدادم میگفتم شمال اون طرفه :|
اعتراف میکنم یکی از فانتزیای من و داداشم توبچگیا این بود که خواب خرگوش ببینم (میدونید اخه زمان ما میگفتن هر کی خواب خرگوش ببینه پولدار میشه و ماهم جوگیررررررررررررررر) خخخخخخخخخخ
دیروز داداشم میخواست بره مسافرت بعد مامانم یه ملافه سفید آورده میگه بیا اینم ببر لازمت میشه ، منم که تازه از راه رسیده بودم گفتم : په ای کفن مال کیه !!!! اعتراف میکنم که 4 تا پس گردنی خوردم.
اعتراف میکنم یکی از تفریحات کودکیم این بودکه وقتی چیپسو میخوردیم پامونو میزاشتیم دهنه ی چیپس بعد بااون یکی پامونو میکوبیدیم روش پااااااااارقی صدامی کرد مام مثل خر کیف میکردیم...بعله
اعتراف میکنم بچه که بودم برای گربه ها توی باغچه حیاطمون چاله میکندم که بیوفتن توش دستو پاشون بشکنه. بعلللله همچین آدم خطرناک و سادیسمی بودم من:-))))
مخاطبا در موبایل اینجانب به این صورت است: خانوم جدی تپلو بادمجون قدیم بادمجون جدید والیبابیست حرفه ای تو تقلب آروم کیم باقالی پلو دوبل باقالی پلو گلابی بوفالو ستی شیمی
اعتراف ميكنم اين جوك خنك دوران طوفوليت منو و خواهر و برادرم بود.. ي روز ي كرمه ميره در قابلمه ماكاروني رو برمي داره ميگه: اووووو چه حموم شلوغي! هر دفه ام زرتي ميخنديديم...
اعتراف میکنم از وقتی توخوابگا یکی از بچه هابم گف صدات خوبه!! دیگه کلا درجهت منفجر کردن سرو کر کردن گوش اعضای خانواده عمل میکنم:-D:-D:-P خو چیه صدام خوبه خو!:) مگ چیه خوبه دیگه:)))
اعتراف میکنم یه زمانی واسه زنگ الارم گوشیم یه اهنگی گذاشته بودم که اگه ادم خودش بیدار میشد با این اهنگ دوباره خوابش میبرد لبامصب خیلی ارامش بخش بود.
اعتراف می کنم که ی شلوار لی داشتم که یه سال پوشیدمش و اصلا هم نشستمش!!! بعد از یه سال که شستمش دوستم فک کرده بود شلوار جدید گرفتم!! خخخخخخخخخخخخ من کلا تو خانواده نماد پاکیزگی ام!
اعتراف میکنم بچه که بود فیلم خارجی دوبله شده که میدیدم فک میکردم کارگردان میره خارج دنبال آدمایی میگرده که فارسی بلدن بعد باهاشون فیلم میسازه...نخند خب بچه بودم...:)))
اعتراف میکنم کوچیکتر که بودم وقتی میخواستم برم بیرون الکی به دماغم چسب میزدم که مثلا دماغم رو عمل کردم خخخخخخخخخ
اعتراف می کنم اگه کل غم دنیا رو دلم باشه یا از کل دنیا عصبانی باشم همین که سرم رو میزارم روی پای مامانم همش یادم میره سلامتی همه ی مامانا
اعتراف میکنم هفته پیش خواستیم وسطی بازی کنیم، منم با اعتماد به نفس بالا جلو اون همه ادم بجای اینکه بگم بیاید یارکشی کنیم گفتم:بچه ها بیاید جفت گیری کنیم دیگه ! حضار: :) وسطی :| قانون تفکیک جنسیتی o.0
اعتراف میکنم وقتی بچه بودن هر وقت خواهرم دستشویی یا حموم میرفت.منم یه جا قایم میشدم تا وقتی اومد بیرون سریع بپرم جلوش و بگم پخ پخ خخخخخخخخخ م. یادش بخیر کودکی... لایک:های گفتی!!!
اقا ما تو خونه قبلیمون شومینه داشتیم(بله.پولدار بودیم!)خواهرم همیشه میرفت تو شومینه می خوابید.یعنی ما هر روز با یک گودزیلای زغالی طرف بودیم!!
اعتراف میکنم بچه که بودم نقشه ایران رو میذاشتم جلوم بعد هرطرف که بالای نقشه رو به اون بود رو نشون میدادم میگفتم شمال اون طرفه :|
اعتراف میکنم یکی از فانتزیای من و داداشم توبچگیا این بود که خواب خرگوش ببینم (میدونید اخه زمان ما میگفتن هر کی خواب خرگوش ببینه پولدار میشه و ماهم جوگیررررررررررررررر) خخخخخخخخخخ
دیروز داداشم میخواست بره مسافرت بعد مامانم یه ملافه سفید آورده میگه بیا اینم ببر لازمت میشه ، منم که تازه از راه رسیده بودم گفتم : په ای کفن مال کیه !!!! اعتراف میکنم که 4 تا پس گردنی خوردم.
اعتراف میکنم یکی از تفریحات کودکیم این بودکه وقتی چیپسو میخوردیم پامونو میزاشتیم دهنه ی چیپس بعد بااون یکی پامونو میکوبیدیم روش پااااااااارقی صدامی کرد مام مثل خر کیف میکردیم...بعله
اعتراف میکنم بچه که بودم برای گربه ها توی باغچه حیاطمون چاله میکندم که بیوفتن توش دستو پاشون بشکنه. بعلللله همچین آدم خطرناک و سادیسمی بودم من:-))))
مخاطبا در موبایل اینجانب به این صورت است: خانوم جدی تپلو بادمجون قدیم بادمجون جدید والیبابیست حرفه ای تو تقلب آروم کیم باقالی پلو دوبل باقالی پلو گلابی بوفالو ستی شیمی
اعتراف ميكنم اين جوك خنك دوران طوفوليت منو و خواهر و برادرم بود.. ي روز ي كرمه ميره در قابلمه ماكاروني رو برمي داره ميگه: اووووو چه حموم شلوغي! هر دفه ام زرتي ميخنديديم...
اعتراف میکنم از وقتی توخوابگا یکی از بچه هابم گف صدات خوبه!! دیگه کلا درجهت منفجر کردن سرو کر کردن گوش اعضای خانواده عمل میکنم:-D:-D:-P خو چیه صدام خوبه خو!:) مگ چیه خوبه دیگه:)))
اعتراف میکنم یه زمانی واسه زنگ الارم گوشیم یه اهنگی گذاشته بودم که اگه ادم خودش بیدار میشد با این اهنگ دوباره خوابش میبرد لبامصب خیلی ارامش بخش بود.
اعتراف می کنم که ی شلوار لی داشتم که یه سال پوشیدمش و اصلا هم نشستمش!!! بعد از یه سال که شستمش دوستم فک کرده بود شلوار جدید گرفتم!! خخخخخخخخخخخخ من کلا تو خانواده نماد پاکیزگی ام!
اعتراف میکنم بچه که بود فیلم خارجی دوبله شده که میدیدم فک میکردم کارگردان میره خارج دنبال آدمایی میگرده که فارسی بلدن بعد باهاشون فیلم میسازه...نخند خب بچه بودم...:)))
اعتراف میکنم کوچیکتر که بودم وقتی میخواستم برم بیرون الکی به دماغم چسب میزدم که مثلا دماغم رو عمل کردم خخخخخخخخخ
اعتراف می کنم اگه کل غم دنیا رو دلم باشه یا از کل دنیا عصبانی باشم همین که سرم رو میزارم روی پای مامانم همش یادم میره سلامتی همه ی مامانا
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس اعتراف میکنم