کودک شو بهانه ام را بگیر قول می دهم شیرین ترین آب نبات چوبی باشم

وقتی یکی بهت میگه نگران نباش خدا بزرگه ینی هیچ راهی به ذهنش نرسیده تو دلش داره بهت میگه دهنت سرویسه بدبخت

کنارم که هستی خیابان ها از ماهیت می افتند رسیدنی در کار نیست شانه به شانه با مقصدم قدم میزنم

ﺭﻓﯿﻘﻢ ﺍﻻﻥ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﭘﺎﯾﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺪﻭﻋﯿﻢ؟؟؟ ﻣﯿﮕﻢ ﻣﻦ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻭﺭﺯﺷﯽ ﻣﯿﺨﻮﻧﻢ ﻧﻔﺴﻢ ﺑﻨﺪ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﻌﺪ ﺑﯿﺎﻡ ﺑﺪﻭﻋﻢ؟؟

ضدحال یعنی.ما اکنون در زمان ضدحال استمراری زندگی می کنیم

خدایا همینطوری یهویی شکْرت

به بعضیام باس گفت: شمایى که تادوروزپیش چشم چشم دوابرو مى کشیدى واسه ما خط و نشون نکش

سالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

یارو میره موبایل فروشی میگه بزرگترین سایزگوشی رومیخام،ازش میپرسن بخاطرباکلاس بودنش میخای طرف:نه برااین میخام که ازسوراخ توالت پایین نره

من دعا میکنم تو رو داشته باشم تو دعا میکنی من دیگر نباشم بیچاره خدا

هرکجا حرف حرف آرزوست من هنوز چشم هایم را نبسته آرزویم به اسم تو گیر میکند

نمی دانم در جیب پالتوی کدام زمستان دستانت را گم کردم که هنوز هم دستم، تنم، دلم می لرزد از دلتنگی در سرمای

پاتختى چیست؟ همان جشن نیکوکارى یا گلریزان براى عروس و داماد است که براى حفظ ابروى زوجین نام پاتختى بر ان نهادند

عشق هایی که از پشت پنجره ماشین شروع میشه، پشت پنجره خونه تموم میشه

اندیشیدن به پایان هر چیز، شیرینی حضورش را تلخ می کند بگذار پایان تو را غافلگیر کند، درست مانند آغاز

مورد داشتیم طرف رفته خواستگاری مادر عروس گفته: دخترم نمیدونی این جعبه دستمال کاغذی کجاست؟!!! پسره گفته: مادرجون زیر. تخته