خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جداشی خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه بعد اون بگه که هرگز نمیخواد تو رو ببینه

تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش داری …. درست مثل این است که بخواهی کسی را که تا به حال ندیده ای به خاطر بیاوری

در انتهای بی کسی گریه امونم نمیده هیچی مثل دیدن تو نفس به جونم نمیده

ای معنی انتظار یک لحظه بایست دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست؟ برگرد نگاهم کن و یک جمله بگو تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست؟

خوابیده بودم کابوس میدیدم ؛ از خواب بلند شدم تا به آغوشت پناه ببرم …. افسوس یادم رفته بود که از نبودنت به خواب پناه برده بودم

اى معنى انتظار یک لحظه بایست دیوانه شدن به خاطرت کافى نیست؟ برگرد نگاهم کن و یک جمله بگو تکلیف دلى که عاشقش کردى چیست؟

یک روزی بهت گفتم منو چقدر دوسم داری؟ گفتی از اینجا تا خدای مهربون خیلی خوشحال شدم اما الان یادم اومد ، که بهم می گفتی خدا از همه چی بهت نزدیک تره ….

به وسعت ندیدن نگاهت خسته ام ، چگونه بشکنم ثانیه های سنگین دوریت را  ….

هرکز هیج حسرتی در دلم این چنین یک جا جمع نشده بود که در این سه واژه ی کوتاه : او ، دوستم ، ندارد

تو این دنیا تو این عالم میون این همه ادم ببین من دل به کی دادم به اون کس که نمیخوادم

بیستون کنده شد و عشق به جایى نرسید دیگر از تیشه فرهاد بدم مى آید ….

خودم فهمیدم که میخواهد گولم بزند چشمکی به خودم زدم و گول خوردم…. خوشمزه بود

وقتی یک نفر هر انچه از درونش بر می آید مینویسد بی شک کسی از درون او رف ته است

درد داره یکی میشه همه ی زندگیت ولی هیچ جای زندگیت حضور نداره

کسی که همیشه سعی میکنه بقیه رو شاد کنه بیشتر از همه تنهاست اون رو تنها نذارید…. چون هیچوقت به شما نمیگه که بهتون نیاز داره

دیدی که سخت نیست تنها بدون من دیدی که صبح میشود شب ها بدون من این نبض زندگی بی وقفه میزند فرقی نمی کند با من بدون من دیروز گر چه سخت امروز هم گذشت…. طوری نمی شود فردا بدون من