خر سواري را حساب نميكنه !

خرس شكار نكرده رو پوستشو نفروش !

خرس در كوه، بو علي سيناست !

خرس، تخم ميكنه يا بچه ؟ از اين دم بريده هر چي بگي برمياد !

خر، رو به طويله تند ميره !

خر را گم كرده پي نعلش ميگرده !

خر را كه به عروسي ميبرند، براي خوشي نيست براي آبكشي است !

خر را جايي مي بندند كه صاحب خر راضي باشه !

خر را با آخورميخوره، مرده را با گور !

خر ديزه است، به مرگ خودش راضي است تا ضرر بصاحبش بزنه !

خر خفته جو نمي خوره !

خر، خسته - صاحب خر، ناراضي !

خر خالي يرقه ميره !

خر چه داند قيمت نقل و نبات ؟

خرج كه از كيسه مهمان بود --- حاتم طايي شدن آسان بود !

خر، پايش يك بار به چاله ميره !