رگرد… یادت راجاگذاشتی… نمیتوانم عمری به این امیدباشم که برای بردنش برمیگردی

برگرد.! من براى برگشتن تو با خداهم شرط بسته ام

از درد نوشتــم که بیــا برگرد نوشتــم که بیــا دیگر زده ام به سیم آخر نامرد , نوشتــم که بیـا

یه فانوس یه شب گرد یه دل . . . یه کوچه ی سرد دارم پِیِت میگردم توخوب باش و برگرد

کنارم خیلیا هستن اما…..!!! دلم…….!!!! پیش “تو”آرام است…..!!!! پس برگرد

نه قرص و نه شربت و دوا، هیچ کدام تاثیر ندارند به مانند سلام برگرد که بی تو نفسم می گیرد اکسیژن بی عطر تو، سم است برام

نمی خواستم نبودنت از شمارش انگشتانم بیشتر شود اما این روزها کاری از دستانم بر نمی آید لطفا برگرد

گفت دهانت بوی شیر میدهد و رفت به او بگویید حالا بوی دروغ میدهد ، برگرد

برگرد… یادت را جا گذاشتی … نمی‌ خواهم عمری به این امید باشم … که برای بردنش برمی ‌گردی

تمام شد رفتم !؟ نخواست که بمانم ٬ صدایم نکرد ۰۰۰۰ نگفت نرو برگرد ٬ ومن رفتم ۰۰۰۰۰۰ رفتم به سوی تنهایی خویش وانتظار شنیدن صدایش که بگوید : دوستت دارم برگرد

یه فانوس یه شب گرد یه دل . . . یه کوچه ی سرد دارم پِیِت میگردم توخوب باش و برگرد

خانه ام را خراب میخواهی!؟ دست در دست دیگری برگرد دست در دست دیگری برگرد خانه ام را خراب خواهی کرد

رفته اى ومن هر روز به موریانه هایى فکرمیکنم که آهسته و آرام گوشه هاى “خیالم” را مى جوند تا بى”خیال” نشده ام برگرد منبع : http://www.amirfb.ir/topics/sms-bargard#ixzz3ar51zK9R

صدایت در گوشم زمزمه می شود ، نگاهت در ذهنم مجسم ولی … من تو را می خواهم نه خیالت را.. برگرد

برگرد ببین حال منو من عاشقم بی من نرو با من بمون تنهام نذار دوستت دارم ای بی قرار

نبودنت را باور کرده است قلب تنهایم… اما گونه هایم رد نبودنت را حس میکند