رفتی اما خاطراتت شده جزیی از وجودم عاشق غریبه هایی کاش منم غریبه بودم

یه عده هستن که از دشمنى غریبه ها اتفاقى براشون نمی افته ولی از خیانت خودى میمیرن، نابود میشن، اینا همونایین که واقعا عاشق و رفیق واقعین

عمق فاجعه وقتیه که به همه ی غریبه های دور و برت برای درد دل کردن بگی: شما که غریبه نیستی

یک جایی یک غریبه میشود همان اتفاق ناخوانده زندگیت که سالها به آرزویش نشسته بودی اما او فاتحه کل زندگیت را یک جا می‌خواند منبع : http://www.amirfb.ir/post/15322/sms-gharibe#ixzz3aezcVijs

امشب یه حسى دارم این حس برام عجیبه قلم بدست میگیرم واژه برام غریبه دوباره بغضه خسته توی گلوم نشسته ایینه از غم من چه بی صدا شکسته

هی غریبه روی کسی دست گذاشتی که همه دنیای منه بی وجدان، انقدر راحت عزیزم صدایش نکن

چه خوش خیال بودم که همیشه فکر میکردم در قلبش محکوم به حبس ابد هستم. جا خوردم وقتی زندانبان به یکباره بر سرم فریاد زد. هی تو آزادی و بعد از آن صدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد شنیده می شد

اینم قصه شب: یکی بود یکی نبود زیر این سقف کبود یه غریبه با وفا دل و جونمو ربود اینجوری نگام نکن اون غریبه خودتی با من و دلم بمون

سلام ای ساکن کوچه های تنهایی بن بست/منم غریبه ترین آشنا، یادت هست/ماکه درقفسی خبرازدوست نداریم/دلتنگ دوستیم ولی چاره نداریم

غریبه ها که هیچ دوستان هم گاهی به اندازه ی دو سه خط بیشتر، حوصله ات را ندارند

میان عابران تنهاتر از من هیچ کس نیست / کسى اینجا به فکر این غریبه در قفس نیست دلم امشب براى خنده هایت تنگ تنگست / فقط در دستهاى گرم تو مردن قشنگست

چقدر سخت است که ببینى غریبه ها بهتر از آن یک نفر احساست را میفهمند

تنهایی یعنی هنوز عاشقش باشی، اما شما صداش کنی چون باید قبول کنی که یه غریبه ست

دلم یک غریبه می خواهد بیاید بنشیند فقط سکوت کند و من هی حرف بزنم و بزنم و بزنم تا کمی کم شود این همه بار… بعد بلند شود و برود انگار نه انگار

خاطرمان باشد؛ شاید سالها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت از کنار هم عبور کنیم و بگوییم این غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود

من تو رو هر روز میبینم اما فقط در خواب. در خوابی که حتی مال من هم نیستی! و باز غریبه ها بر من غلبه کردند. حتی در خواب