روزي مجنون بوسيد پاي سگي را ! مردم گفتند چرا؟ گفت گاه گاهي سوى ليلي ميدود...

هر رهگذر محرم اسرارنگردد، صحرای نمک زار چمنزار نگردد،هر جاکه رسیدی مکش طرح رفاقت ، هر کس که به تو یار وفادارنگردد. بای كفتر

ﺍﮔﺮﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻙ ﻣﻲ ﺳﭙﺎﺭﻧﺪ ، ﺧﺎﻙ ﻣﻴﺸﺪﻡ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺭﺍﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺴﭙﺎﺭﻧﺪ.

کاش هرگز درمحبت شک نبود ؛ تک سوار مهربانی تک نبود ؛ کاش بر لوحی که برجان دل است ؛ واژه ی تلخ خیانت حک نبود

رنج گل بلبل کشید و بوی آن رو باد برد. رنج دختر مادر کشید و لذتش داماد برد

عادت ما آدمهاست سیگارهم که کامش را داد زیر پا له میکنیم.

چهار چيز است که نمي‌توان آن‌ها را بازگرداند... ۱- سنگ ... پس از رها کردن! ۲- حرف ... پس از گفتن! ۳- موقعيت... پس از پايان يافتن! ۴- زمان ... پس از گذشتن

ماهی از بی آبی نمی میرد. بالا و پایین پریدنش را بنگر. به خاطر دوری از آب خود را می کشد!

از خدا می خواهم که بی خبری من نشونه خوش خبری تو باشه!

اى دريغا که همه مزرعه دلهارا علف هرزه کين پوشانده است و همه مردم شهر بانگ برداشته اند که چرا سيمان نيست و کسى فکر نکرد که چرا ايمان نيست و زمانى شده است که به غير از انسان هيچ چيز ارزان نيست

بابام گفت : عشق كشكه ! منم جواب دادم : زندگی هم آشه ، بدون كشك بی مزه میشه !!

برف بارید وخدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد زمین مغرور شد که سفید است، پاک است، چون دل خدا... وخدا با آفتابی اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد . . .

از فریب انسانها دلگیر نباش، اینان روی زمینی زندگی میکنند که روزی ۱بار خودش را دور میزند

تبسم را فراموش نکن لبخند بی هزینه ات گران ترین هدیه است

نمیدانم گنجشک ها که شبیه هم هستند چه جوری همدیگه رو میشناسن و نمیدانم چند نفر شبیه من هستند که تو دیگه منو نمیشناسی

از خوبیهای دیگران برای خودت یه دیوار بساز... پس هر وقت بهت بدی کردند یه آجر از دیوار و بردار... انصاف نیست که همه دیوار و خراب کنی...