گاهى ندانسته از يك نفر بتى درست ميكنى... آنقدر بزرگ... كه از دست ابراهيم نيز كارى بر نمی آيد!

این روزها به جای" شرافت" از انسان ها فقط" شر" و " آفت" می بینی

به انجام كارهاي نيك ادامه دهيد حتي اگرديگران آنها را به نام خويش ادعا كنند كارهاي شما پيشكشي است به خدا و هيچكس نميتواند خدا را فريب دهد.

نقطه علامت پایان جمله است. اما بعضی جمله ها با یک نقطه تمام نمی شوند باید هی نقطه بگذاری جلویشان نگذاری ادامه پیدا کنند...

هربار که کودکانه دست کسی را می گرفتم ، گم میشدم ، حالا آنقدر که در من هراس گرفتن دستی است ، اضطراب گم شدن نیست !

ای قطار ، راهت را بگیر و برو ! دیگر نه کوه توان ریزش دارد و نه ریزعلی پیراهن اضافه ، دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست .

از " مـانـدن " کــه چیــزی نـمی دانی لااقـــل.... درســـت رفتـــن " را یــاد بگیـــر .....

شادی پروانه ای است که هرچه تقلا کنی نمیتوانی آن را شکار کنی.باید آرام باشی تا روی شانه ات بنشیند.شانه هایت پر از پروانه...

خنده را معنیه سرمستی نکن آنکه میخندد غمش بی انتهاست.

گاه گاهی بیادت غزلی میخوانم ، تا نگوئی که دلم غافل از آن عهد و وفاست ، ماه رو یان همه گر با دل من خوب شوند خوب من ، با همه خوبان حساب تو جداست.

پشت دریاها شهر یست که یک دوست در آن جا دارد، هر کجا هست ، به هر فکر ، به هر کار، به هر حال، عزیز است خدایا تو نگهدارش باش.

ز پس فتنه از پیش و پس میرسد, مجالی برای نفس میرسد. فراوانی است و فراوانی است. به هر مرغ چند قفس میرسد

دلم گرم خداونديست،كه با دستان من گندم براي ياكريم خانه ميريزد!چه بخشنده خداي عاشقي دارم!كه ميخواندمرا باآنكه ميداندگنهكارم!
دلم گرم است،ميدانم بدون لطف اوتنهاي تنهايم.برايت من خدا راآرزودارم.

چرا میگی فلانی منو تنها گذاشت!!. دریا دل که باشی،آسمان هم مال توست..

ازخدا می خواهم انگونه زنده ام بدارد که نشکند دلی از بودنم و آن گونه بمیرم که به وجد نیاید کسی از نبودنم.

بازهم بلند شو،ايستادن كسي كه زمينش زده اند از كسي كه به زور سر پايش نگه داشته اند زيباتر است...