{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
خداقنارى وكلاغ رويه جورآفريد،قنارى اعتراض كردوزيباشد،كلاغ راضى به رضاى خداشد.حالا قنارى تو قفسه و كلاغ آزاد،گاه صلاح در رضاست.
نفهمي درديست كه فردرانمي كشد امااطرافيان رادق مرگ مي كند
در بیکران دور/بر سنگ سخت گور دستی چنین نوشت: دنیا فدای دوست.
ميدوني چه حالي داره وقتي تو تابستون هوا سرد ميشه بعد پنجره اتاقت بازه و صداي بارونم مياد و تو زيرپتو دراز كشيدي به صداي بارش بارون گوش ميدي من الان تو همچين وضعيم...
ممنون که نمی پرسی:حالت چطوره؟تا مجبور نشم دروغ بگم .. !!
گاه سکوت یک دوست معجزه میکنه ، و تو می آموزی که همیشه ، بودن در فریاد نیست .
زندگی پرتو عصر است که در بزم وجود ، به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است
بمون بگو چکار کنم ، دنیا پر از درد و غمه / تموم زندگیم توئی ، تو هم که اخمات تو همه
هیچ کس تنهائیم را حس نکرد / برکه طوفانیم را حس نکرد او که سامان غزل هایم از اوست / بی سر و سامانیم را حس نکرد
شب شکست ، پیمان شکست ، عهدی شکست ، قلبی شکست از شکست هر شکستی بر دلم آهی نشست
اگه به تو زل نمیزنم ، رازی است که با نگاه فاش میشود
خاک شد هرکه بر این خاک زیست / خاک چه داند که در این خاک کیست سرانجام که باید در خاک رفت / خوشا آنکه پاک آمد و پاک رفت
میل دریا گر کنی ، من دیده را دریا کنم میل صحرا گر کنی ٬ من سینه را صحرا کنم نا امیدم گر کنی میمیرم اما باز هم در همان حالت که میمیرم دعایت می کنم
به چه مشغول کنم دیده و دل را ؟ که مدام دل تو را می طلبد و دیده تو را می جوید
نه دل در دست محبوبی گرفتار / نه سر در کوچه باغی بر سر دار از این بیهوده گردیدن چه حاصل ؟/ پیاده می شوم ، دنیا نگهدار
در دسترس نبودنت دیگر برایم اهمیت ندارد! اکنون دیگر نه مشترک هستی! نه مورد نظر ... !!
خداقنارى وكلاغ رويه جورآفريد،قنارى اعتراض كردوزيباشد،كلاغ راضى به رضاى خداشد.حالا قنارى تو قفسه و كلاغ آزاد،گاه صلاح در رضاست.
نفهمي درديست كه فردرانمي كشد امااطرافيان رادق مرگ مي كند
در بیکران دور/بر سنگ سخت گور دستی چنین نوشت: دنیا فدای دوست.
ميدوني چه حالي داره وقتي تو تابستون هوا سرد ميشه بعد پنجره اتاقت بازه و صداي بارونم مياد و تو زيرپتو دراز كشيدي به صداي بارش بارون گوش ميدي من الان تو همچين وضعيم...
ممنون که نمی پرسی:حالت چطوره؟تا مجبور نشم دروغ بگم .. !!
گاه سکوت یک دوست معجزه میکنه ، و تو می آموزی که همیشه ، بودن در فریاد نیست .
زندگی پرتو عصر است که در بزم وجود ، به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است
بمون بگو چکار کنم ، دنیا پر از درد و غمه / تموم زندگیم توئی ، تو هم که اخمات تو همه
هیچ کس تنهائیم را حس نکرد / برکه طوفانیم را حس نکرد او که سامان غزل هایم از اوست / بی سر و سامانیم را حس نکرد
شب شکست ، پیمان شکست ، عهدی شکست ، قلبی شکست از شکست هر شکستی بر دلم آهی نشست
اگه به تو زل نمیزنم ، رازی است که با نگاه فاش میشود
خاک شد هرکه بر این خاک زیست / خاک چه داند که در این خاک کیست سرانجام که باید در خاک رفت / خوشا آنکه پاک آمد و پاک رفت
میل دریا گر کنی ، من دیده را دریا کنم میل صحرا گر کنی ٬ من سینه را صحرا کنم نا امیدم گر کنی میمیرم اما باز هم در همان حالت که میمیرم دعایت می کنم
به چه مشغول کنم دیده و دل را ؟ که مدام دل تو را می طلبد و دیده تو را می جوید
نه دل در دست محبوبی گرفتار / نه سر در کوچه باغی بر سر دار از این بیهوده گردیدن چه حاصل ؟/ پیاده می شوم ، دنیا نگهدار
در دسترس نبودنت دیگر برایم اهمیت ندارد! اکنون دیگر نه مشترک هستی! نه مورد نظر ... !!
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس زیبا