خدا همانی است که ما می خواهیم,کاش ما نیز همانی بودیم که خدا می خواست!

از آن ترسم به پیری مبتلاشم ، از آن ترسم که محتاج عصاشم، از آن ترسم که دلدارم بگوید : نمیمیرد که از دستش رهاشم.

دوس دارم برگردم به اون روزایی که بابام بیدارم میکردو میگفت پاشو ببین چقدر برف اومده.....

تو را من یاد میدارم "همه هنگام" نه چون نیما که می گوید "شباهنگام"

بخدا خیلی حَرفه : تو فکرش نیستیم و پیداش میشه ولی وقتی که باید باشه میره ...

خداوندا ... این قدرت را به ما عطا فرما تا برای پر کردن تنهاییمان دل به هر کس و ناکسی نبندیم آمین

ماهی به دریا گفت تو نمیتونی اشک های منو ببینی چون من توی ابم....دریا جواب داد اما من میتونم اشک های تو را حس کنم چون تو توی قلب منی!...

من صبورم اما ... بي دليل از قفس كهنه شب مي ترسم، بي دليل از همه تيرگي تلخ غروب، و چراغي كه تو را از شب متروك دلم دور كند مي ترسم ...

 سلامتی سگ های ولگرد که با یه لقمه غذا و یه دست نوازش تا آخر عمر وفادار آدم میمونن  نه بعضی آدم هایی که دنیایی محبت بهشون می کنی و آخرشم دستت رو گاز می گیرن !

غیـــــرت بــــرای مـَـــرد یعنـــــی...... نگـــــــذارد زن مـــــورد عــــلاقه اش احســـــــاس تنهایــــــــــــــی و بی پناهـــــی کنــــد

نزدیک یعنی گرمای ِ نفس َش گونه ات را گرم کند ... ، غیر از این یعنی دور ...

گفت : با مــادر یه جمله بساز ! گفتــم : من با مــادرم جمله نمیسـازم ! دنــیـــامو میسازم .

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ می ﮐﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺶ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ

هر چه هستي همــون باش و هر چه نيستـي نگو کاش ...

بهشت همان فاصله ی میان پلک بالا و پایین است وقتی که به مـــــادر نگاه میکنی...

در آسمانهای دور دست ستاره ای میدرخشد که به آن خیره شدم و با نور خودش مرا به خود جلب کرده است ومن الان آن ستاره را میخواهم...