{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
این قاعده بازیست :اگر دست دلت باز شد که دوستش داری ... باختنت حتمی است.....
دوستیها کمرنگ .بی کسیها پیداست... راست گفتی سهراب آدم اینجا تنهاست....
از روزی کـه تــو پـا بـه زمــیـن گــذاشـتــی گــرم شــدنــش آغــاز شــد! و هـنــوز دانـشـمـنـدان در پــی ایـنـن کــه چــرا یـخ هــای قــطــب جــنــوب آب مـیـشــوند
به یاد شهدا.... ......وچگونه دربند خاک بماند آنکه پروازآموخته است!!! «سید مرتضی آوینی»
وقـتـی تـو نـیـسـتـی .. نــگـاهـم حـوصـلـه نـمـی کـنـد پـایـش را از چــشـمـم بـیـرون بـگـذارد....
به یاد شهدا.... باورتان اگر نیست که میشود زنده بود و نبود...مرا ببینید! و اگر زنده نبود و بود.......شهدا را!!!
این قصه از ابتدا هم به سر آمده بود.... فقط در میان قصه ما کلاغی آواره شد.....
به بضيام ... باس بگي.... حيف درد زايمان ننت ....!!!
20 سال بعد بابت کارایی که نکردی بیشتر افسوس میخوری تا بابت کارایی که کردی
خدایــــا .... اینقـــدر بهــم ظرفیــت بــده ؛ که نعمـــت هــایی که از روی بخشنــــدگی ات بهــم میــدی , به پای ٍ لیــاقت خودم ننـــویسم ... !!!
در استانه ی فصل سرد در محفل عزای آینه ها در اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ و این غروب بارور شده از دانش سکوت چگونه میشود به کسی که میرود این سان صبور ,سنگین ,سرگردان فرمان ایست داد... (فروغ فرحزاد)
گاهی انسان حسرت فرصت از دست رفته ای را میخورد که از آن به ""بد"" تعبیر میکرد . . .
اونـایـی هـسـتـن کـه بـا مـرور و یـاد آوریـشـون، خـنـده و گـاهـی قـه قــهه سـراغِ آدم مـیـاد .. بـعـدش بـبـیـنـی در عـیـنِ خـنـده یـه بـغـضِ کـوچـولـو خـودش تـرکـیـده و اشـکـاتـم جـاری شــدن ...
یادم نرود که:من تنها هستم و تنها من نیستم...............
ما نسلي هستيم ك بچگي براي تنبيه مان خودكار بين انگشتانمان مي گذاشتند و حال ما . . . . . . . . .... ... .. . ..... .... ... .. . خود براي تنبيه سيگار بين انگشتان مي گذاريم!
من ازنسل آبان زاده شده ام. مهربانی ام راپشت ظاهر سردم پنهان کرده ام. ارامشم راازمن نگیرید که درون طوفانی ام دیر میبخشد وزود دلم میشکند اماتنها باانتقام است که التیام می یابد درون خرد شده ام...
این قاعده بازیست :اگر دست دلت باز شد که دوستش داری ... باختنت حتمی است.....
دوستیها کمرنگ .بی کسیها پیداست... راست گفتی سهراب آدم اینجا تنهاست....
از روزی کـه تــو پـا بـه زمــیـن گــذاشـتــی گــرم شــدنــش آغــاز شــد! و هـنــوز دانـشـمـنـدان در پــی ایـنـن کــه چــرا یـخ هــای قــطــب جــنــوب آب مـیـشــوند
به یاد شهدا.... ......وچگونه دربند خاک بماند آنکه پروازآموخته است!!! «سید مرتضی آوینی»
وقـتـی تـو نـیـسـتـی .. نــگـاهـم حـوصـلـه نـمـی کـنـد پـایـش را از چــشـمـم بـیـرون بـگـذارد....
به یاد شهدا.... باورتان اگر نیست که میشود زنده بود و نبود...مرا ببینید! و اگر زنده نبود و بود.......شهدا را!!!
این قصه از ابتدا هم به سر آمده بود.... فقط در میان قصه ما کلاغی آواره شد.....
به بضيام ... باس بگي.... حيف درد زايمان ننت ....!!!
20 سال بعد بابت کارایی که نکردی بیشتر افسوس میخوری تا بابت کارایی که کردی
خدایــــا .... اینقـــدر بهــم ظرفیــت بــده ؛ که نعمـــت هــایی که از روی بخشنــــدگی ات بهــم میــدی , به پای ٍ لیــاقت خودم ننـــویسم ... !!!
در استانه ی فصل سرد در محفل عزای آینه ها در اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ و این غروب بارور شده از دانش سکوت چگونه میشود به کسی که میرود این سان صبور ,سنگین ,سرگردان فرمان ایست داد... (فروغ فرحزاد)
گاهی انسان حسرت فرصت از دست رفته ای را میخورد که از آن به ""بد"" تعبیر میکرد . . .
اونـایـی هـسـتـن کـه بـا مـرور و یـاد آوریـشـون، خـنـده و گـاهـی قـه قــهه سـراغِ آدم مـیـاد .. بـعـدش بـبـیـنـی در عـیـنِ خـنـده یـه بـغـضِ کـوچـولـو خـودش تـرکـیـده و اشـکـاتـم جـاری شــدن ...
یادم نرود که:من تنها هستم و تنها من نیستم...............
ما نسلي هستيم ك بچگي براي تنبيه مان خودكار بين انگشتانمان مي گذاشتند و حال ما . . . . . . . . .... ... .. . ..... .... ... .. . خود براي تنبيه سيگار بين انگشتان مي گذاريم!
من ازنسل آبان زاده شده ام. مهربانی ام راپشت ظاهر سردم پنهان کرده ام. ارامشم راازمن نگیرید که درون طوفانی ام دیر میبخشد وزود دلم میشکند اماتنها باانتقام است که التیام می یابد درون خرد شده ام...
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس زیبا