بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه
{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
خدایا آسمانت چه مزه ای است ؟!؟ من که فقط زمین خورده ام...
تو این آشفته بازار و گرونی؛گردن کلفت اون کسیه ک واسه خانوادش ی لقمه نون حلال ببره سر سفره.
عـــاشـ ـق کــہ مــے شـوے . . . لـالـایــے خــوانـدטּ هــمـ یـــاد بـــگیـ ــر (!) شــبــ هــاے بــاقیـمـ ــانــده ے عــمـرتــ بـــہ ایـــטּ ســادگـــے هــا صبـــ ــح نخـــواهـــنـ ــد شـــد ../.
با کبریتی روشن امده بود.. ومن پراز کاه بودم... خیال همه را راحت کرد............... دیگراز این مزرعه دانه ای غارت نخواهدشد..... ومن..دلم..برای کلاه حصیریه تازه ام میسوزد..............................
و خــدا شـب را خلـق کــرد برای گریــه کـــردن برای بغـل کــردن یک بالشـت بـرای زل زدن بــه تاریکــــی بــرای نخــوابیــدن و خاطــره هــا را مـــرور کــــردن
رویاهای خط خورده دوران نوجوانی ام را در گوشه ای از قلبم قاب گرفته ام تا به یاد داشته باشم داشتن دست نیافتنی ترین رویاها نیز شیرین تر از بی رویا زیستن است.
ترسم از آن است که خدا آنقدر این پا آن پا کند که تمام شود تاریخ مصرف ِ تمام ِ آرزوهایم . . .
هر روز صفحه ی نیازمندیها را زیر و رو می کنم ! میدانم بالاخره یک روز به من لعنتی نیاز پیدا می کنی . . .
بعضيا رو بايد يهو از زندگيت حذف كني، مثل كندن چسب زخم (̲̅ :̲̅ :̲̅ :̲̅[̲̅ ̲̅]̲̅ :̲̅ :̲̅ :̲̅) از روي پوست!
دنیا فهمید که مــنو تـــــو چقدر باهم خـوشـیـم و نیازی به دنــیا نــــداریم.. حــســـودیــش شد مــنـــــو گذاشت این سر و تـــــــــورو اون سر دنیا
خَستــــه ام....! امــــا تَحمـُـــل مـی کُنــم... خُــــدایـــا؛ روزِگـــارت با من و احساسم بـَــد تـــا کـــرد...!
سكوت را بر خودت تحمیل نكن. هیچ چیز را برخودت تحمیل نكن. شادی كن؛ آواز بخوان، بگذار ذهنت خسته شود. آنگاه رفته رفته لحظات كوچكی از سكوت و آرامش واردت میشود.
این قدر هم بد نیست پیامای ایرانسل بعضی وقتا ابروداری میکنه و بعضی وقتا از تنهایی درت میاره !
هر چه خدا را صدا ميزنم، پاسخ نميدهد... نميدانم بايد صدايم را بلندتر كنم يا دلم را صاف تر...
متنفرم از این نوع انسانهای حقیر که باتمسخر دیگران احساس بزرگی میکنند ! چه احساس کاذب و پوچ و بی ارزشی ست !
ترسناک ترین.. کوتاهترین داستان دنیا.... اخرین انسان روی کره ی زمین تنها در اتاقش نشسته بود و زانوهایش را در اغوش کشیده بود... که ناگهان... در زدند....
خدایا آسمانت چه مزه ای است ؟!؟ من که فقط زمین خورده ام...
تو این آشفته بازار و گرونی؛گردن کلفت اون کسیه ک واسه خانوادش ی لقمه نون حلال ببره سر سفره.
عـــاشـ ـق کــہ مــے شـوے . . . لـالـایــے خــوانـدטּ هــمـ یـــاد بـــگیـ ــر (!) شــبــ هــاے بــاقیـمـ ــانــده ے عــمـرتــ بـــہ ایـــטּ ســادگـــے هــا صبـــ ــح نخـــواهـــنـ ــد شـــد ../.
با کبریتی روشن امده بود.. ومن پراز کاه بودم... خیال همه را راحت کرد............... دیگراز این مزرعه دانه ای غارت نخواهدشد..... ومن..دلم..برای کلاه حصیریه تازه ام میسوزد..............................
و خــدا شـب را خلـق کــرد برای گریــه کـــردن برای بغـل کــردن یک بالشـت بـرای زل زدن بــه تاریکــــی بــرای نخــوابیــدن و خاطــره هــا را مـــرور کــــردن
رویاهای خط خورده دوران نوجوانی ام را در گوشه ای از قلبم قاب گرفته ام تا به یاد داشته باشم داشتن دست نیافتنی ترین رویاها نیز شیرین تر از بی رویا زیستن است.
ترسم از آن است که خدا آنقدر این پا آن پا کند که تمام شود تاریخ مصرف ِ تمام ِ آرزوهایم . . .
هر روز صفحه ی نیازمندیها را زیر و رو می کنم ! میدانم بالاخره یک روز به من لعنتی نیاز پیدا می کنی . . .
بعضيا رو بايد يهو از زندگيت حذف كني، مثل كندن چسب زخم (̲̅ :̲̅ :̲̅ :̲̅[̲̅ ̲̅]̲̅ :̲̅ :̲̅ :̲̅) از روي پوست!
دنیا فهمید که مــنو تـــــو چقدر باهم خـوشـیـم و نیازی به دنــیا نــــداریم.. حــســـودیــش شد مــنـــــو گذاشت این سر و تـــــــــورو اون سر دنیا
خَستــــه ام....! امــــا تَحمـُـــل مـی کُنــم... خُــــدایـــا؛ روزِگـــارت با من و احساسم بـَــد تـــا کـــرد...!
سكوت را بر خودت تحمیل نكن. هیچ چیز را برخودت تحمیل نكن. شادی كن؛ آواز بخوان، بگذار ذهنت خسته شود. آنگاه رفته رفته لحظات كوچكی از سكوت و آرامش واردت میشود.
این قدر هم بد نیست پیامای ایرانسل بعضی وقتا ابروداری میکنه و بعضی وقتا از تنهایی درت میاره !
هر چه خدا را صدا ميزنم، پاسخ نميدهد... نميدانم بايد صدايم را بلندتر كنم يا دلم را صاف تر...
متنفرم از این نوع انسانهای حقیر که باتمسخر دیگران احساس بزرگی میکنند ! چه احساس کاذب و پوچ و بی ارزشی ست !
ترسناک ترین.. کوتاهترین داستان دنیا.... اخرین انسان روی کره ی زمین تنها در اتاقش نشسته بود و زانوهایش را در اغوش کشیده بود... که ناگهان... در زدند....
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس زیبا