{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
عجب خیاط ماهری است دنیا... دل ما را برای هیچکس تنگ ندوخت!!!
روزهای دلتنگی راتیک نزن در تقویم دلت! اگر تیک بزنی،همین تیک ها... آتش میزنند تقویم سالت را..
ولم کنيد ، تب نکردم...! هوا سرد شده و من پيشانيم را براي دست هاي يخ او داغ نگه داشته ام...!!
اگر دنبالش بدوی او هم قدم هايش را تندتر خواهد كرد بگذار برود آرام آرام اين طور لااقل می توانی تا پيچ كوچه تماشايش كنی .
” موندنی ” راهشو پیدا میکنه ,, ” رفتنی ” بهانشو . . . !
تمام خوبی ” عشق ” به اینست که وقتی تو نیستی خواب از گلوی چشمانم پائین نرود لبخند بر لبانم جاری نشود و دستانم مدام بهانه ی تو را بگیرند !
ببخش! کہ گاهے بهانہ ات را مے گیرد… یادش میرود کہ رفته اے! دل است دیگر… کمے… تو را مے خواهد
بهــــــانه اگر تو باشی . . . میشود نوشت میشود ســرود میشود نگاشت میشود زنـــــــدگی کرد عاشقتــــــــــم که . . .
گاهی بی هیچ بهانه یی کسی را دوست داری ، اما گاهی با هزار دلیل هم نمی توانی یکی را دوست داشته باشی !
خوبان را باید روی چشم ها گذاشت . . . کجایی ؟! چشم هایم بهانه ات را گرفته اند !
بی بهانه به خاطرم می ایی . . . شاید همین باشدمعنای عزیزبودنت
دِلم چِه کودکانه بَهانه ی تو را می گیرد اما تو بزرگانه بِه دِل نگیر فقط بگو : کودک است نِمی فهمد
برایِ مَــن همــه بــهانـه ها یعنـــی “تــو” !
بهانه هم اگر میگیری بهانه مرا بگیر . . . من تمام خواستن را وجب کردم . . . هیچکس . . . هیچکس به اندازه من عاشق تـو و بهانه هایت نیست . .
نفس شاید دلیلی باشد برای زندگی اما بی شک “ تو ” بهانه ی آنی . . .
پر است خلوتم از یاد عاشقانه او گرفته باز دل کوچکم بهانه او نسیم رهگذر این بار هم نیاورده به دست قاصدکی نامه یا نشانه او
عجب خیاط ماهری است دنیا... دل ما را برای هیچکس تنگ ندوخت!!!
روزهای دلتنگی راتیک نزن در تقویم دلت! اگر تیک بزنی،همین تیک ها... آتش میزنند تقویم سالت را..
ولم کنيد ، تب نکردم...! هوا سرد شده و من پيشانيم را براي دست هاي يخ او داغ نگه داشته ام...!!
اگر دنبالش بدوی او هم قدم هايش را تندتر خواهد كرد بگذار برود آرام آرام اين طور لااقل می توانی تا پيچ كوچه تماشايش كنی .
” موندنی ” راهشو پیدا میکنه ,, ” رفتنی ” بهانشو . . . !
تمام خوبی ” عشق ” به اینست که وقتی تو نیستی خواب از گلوی چشمانم پائین نرود لبخند بر لبانم جاری نشود و دستانم مدام بهانه ی تو را بگیرند !
ببخش! کہ گاهے بهانہ ات را مے گیرد… یادش میرود کہ رفته اے! دل است دیگر… کمے… تو را مے خواهد
بهــــــانه اگر تو باشی . . . میشود نوشت میشود ســرود میشود نگاشت میشود زنـــــــدگی کرد عاشقتــــــــــم که . . .
گاهی بی هیچ بهانه یی کسی را دوست داری ، اما گاهی با هزار دلیل هم نمی توانی یکی را دوست داشته باشی !
خوبان را باید روی چشم ها گذاشت . . . کجایی ؟! چشم هایم بهانه ات را گرفته اند !
بی بهانه به خاطرم می ایی . . . شاید همین باشدمعنای عزیزبودنت
دِلم چِه کودکانه بَهانه ی تو را می گیرد اما تو بزرگانه بِه دِل نگیر فقط بگو : کودک است نِمی فهمد
برایِ مَــن همــه بــهانـه ها یعنـــی “تــو” !
بهانه هم اگر میگیری بهانه مرا بگیر . . . من تمام خواستن را وجب کردم . . . هیچکس . . . هیچکس به اندازه من عاشق تـو و بهانه هایت نیست . .
نفس شاید دلیلی باشد برای زندگی اما بی شک “ تو ” بهانه ی آنی . . .
پر است خلوتم از یاد عاشقانه او گرفته باز دل کوچکم بهانه او نسیم رهگذر این بار هم نیاورده به دست قاصدکی نامه یا نشانه او
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس بهانه