واژه‌ها می‌آیند و می‌روند فقط دل‌تنگیِ تو است که پایِ ثابتِ شعرهایِ من است .

دستی بر بایگانی احساست بکش نگاه کن! کسی، زنده می ماند. میان خروارها خاك هم كه باشد نگاهش سوی تو خاموش نمی شود.

حـــ ــالا کــــه قــرار اســتــ ازتـــو عــ ــبور کـــ ـــنم بــگـ ــذار کــفــ ــش هـــ ـــایم را دربــیـــ ــاورم تـــ ــوهــنوزهــ ـم بـــرایــ ـم مقــ ـــدســ ــی

چقدر جالب ! تو لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه اونم کسیه که داغونت کرده …

امروز دوبار دلتنگ شدم ! یک بار برای تو و یک بار برای تو ! اول برای نداشتنت ، دوم برای نداشتنم . . . دوستت دارم و نداری ام ! می روم و میدانم که تو زودتر رفته ای .

یک برو برزبانم آمد بخاطر تو....وهزاران هزار بمان در دلم ماند...که ماند.....که ماند...

همه قراردادها روی کاغذ بیجان نمینویسند بعضی از عهدها روی قلب ها نوشته میشه حواست به این قراردادهای غیر کاغذی باشه شکستنشون یک آدم میشکنه.

وقتی خاطره های آدم زیاد میشه،دیوار اتاقشون پر از عکس میشه اما همیشه دلت برای اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی

ی وفا این روزها نه مجالی برای دلتنگــــــــــــــی دارم و نه حوصله ات را... ولی با این همه گاه گاهی دلم هوای تورا میکند

طبیبان برسر بالین من اهسته میگفتند.که امشب تاسحراین عاشق دلخسته میمیرد.زهرجابگذردتابوت من غوغابه باخیزد.چه سنگین میروداین مرده ازبس که ارزودارد

امشب انگار قرصها هم الزایمر گرفتند  لعنتیا یادشون رفته که خواب اورند نه یاداور

وز هـآیــَم رآ خیــآبـآטּ هـآی ایـטּ شـَهر گرفتـﮧ انـد، و شـَب هـآیـَم را خواب هـآے تــو بیـولوژے هـَم نخوانـده بـآشے میفـَهمے چـﮧ مرگـَم است

کــــــــــاش روزهــــــــــــای دلتنگی ِ مـــــــــن مثل ِ “دوست داشتن های” تو کوتاه می شد کــــــــــاش…

همین امروز دیدمشا...ولی بازم دلم واسش یه ذره شده...اگه مثل من دلتنگی بزن لایکو!

همه چیز درسکوت . .  رنگ تو را پیدا میکند انگار سکوت یعنی تمام حرفهای تو نگاه کن . .  سکوت کرده ام ! سراغم را نمی گیری

تنهاييم را ب گردن هيچكس نمي اندازم،گردن هيچ كس تاب اين همه سنگيني را ندارد!!!