{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
باران که می بارید دستانش را قنوت میکرد سرش را بالا می گرفت و لبخندی می زد و من آن سوتر می مردم. . . .
می روم ، خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه ی خویش به خدا می برم از شهر شما دل شوریده و دیوانه ی خویش
حال عجيبي دارد اين روزهاي من... گير كرده ام... بين ساعتي كه نمي گذرد و عمري كه به سرعت مي گذرد......
سکـــــوت میکنم ..... بگذارحرفــــها آنقدر یکدیگر را بزننــــد ؛ تا بمیرنــــد ... !!!
من لیمو شیرین زندگی تو بودم ؛ تموم شیرینی های زندگیمو به تو دادم اماچه زود تلخ شدم و چه ساده منو دور انداختی !
خسته ام.... و هنوز بوی دوستت دارم میدهم
دیشبـــ خواب دیدم درآغوشــــ گرفتی مــــرا ..سرت روی شانه ام خاستی بگویی دیگرتنهایتــــ.. که ازخواب پریدمــــ گریه کردم که ای کاش تا ابدخواب میماندم.. مخاطب تمام نوشته هایم ~~>آری تاابد
بعضی "آه" ها را هرچقدر هم که از ته دل بکشی باز هم سینه ات خالی نمیشود و سینه ام پر است از آن "آه" ها...
ﺍﺯ ﻣــــﻦ ﻧﺮﻧــﺞ .... ﻣﻦ ﻧﻪ ﻣﻐـــﺮﻭﺭﻡ ؛ ﻭ ﻧﻪ ﺑﯽ ﺍﺣﺴــﺎﺱ ! ﻓﻘﻂ ﺩﻝ ﺧﺴﺘـــﻪ ﺍﻡ .... ﺩﻝ ﺧﺴﺘـــﻪ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﻤـــﺎﺩﯼ ﺑﯿﺠﺎ ... !!!
بدون تو.. خیابان هارا به تنهایی قدم میزنم.. شهر تمام میشود تنهایی همچنان ادامه دارد..
از قول من به باران های بی امان بگو دل اگر دل باشد آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
چه سخت است که ما آدم ها کسی را که دوستش داریم هیچ وقت فراموش نمیکنیم تنها عادت میکنیم که دیگر او را کنارمان نداشته باشیم و این عادتها سختترین های دنیاست ... سخترینها و فراموش نشدنی ترینها...
تـآ تَهِش تَحَمُل میڪَردَمـ نَبـــــودَنآتـو نـــــَدیدَنآتـو اگہ نمیدیَدم تو دستآش دستآتو
مبــــاد غــم بخوری و مباد گریه کنـــــى؟! ولی برای مبــادات شانه آوردمــــ... **دلم**برات تنگ میشه.. بیشتر از اونیکه بتونی فکرشو بکنی
حس خوبیه وقتی به خودت میای و میبینی اون کسی که رهات کرده و بد جور بت ظلم کرده دیگه نه نیاری بش داری و نه احساسی... اما اون داره از بی تو بودن نابود میشه...
همیشه بهونه می اورد ازم سیره حالا که نیست دلم برای بهونه هاش تنگه
باران که می بارید دستانش را قنوت میکرد سرش را بالا می گرفت و لبخندی می زد و من آن سوتر می مردم. . . .
می روم ، خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه ی خویش به خدا می برم از شهر شما دل شوریده و دیوانه ی خویش
حال عجيبي دارد اين روزهاي من... گير كرده ام... بين ساعتي كه نمي گذرد و عمري كه به سرعت مي گذرد......
سکـــــوت میکنم ..... بگذارحرفــــها آنقدر یکدیگر را بزننــــد ؛ تا بمیرنــــد ... !!!
من لیمو شیرین زندگی تو بودم ؛ تموم شیرینی های زندگیمو به تو دادم اماچه زود تلخ شدم و چه ساده منو دور انداختی !
خسته ام.... و هنوز بوی دوستت دارم میدهم
دیشبـــ خواب دیدم درآغوشــــ گرفتی مــــرا ..سرت روی شانه ام خاستی بگویی دیگرتنهایتــــ.. که ازخواب پریدمــــ گریه کردم که ای کاش تا ابدخواب میماندم.. مخاطب تمام نوشته هایم ~~>آری تاابد
بعضی "آه" ها را هرچقدر هم که از ته دل بکشی باز هم سینه ات خالی نمیشود و سینه ام پر است از آن "آه" ها...
ﺍﺯ ﻣــــﻦ ﻧﺮﻧــﺞ .... ﻣﻦ ﻧﻪ ﻣﻐـــﺮﻭﺭﻡ ؛ ﻭ ﻧﻪ ﺑﯽ ﺍﺣﺴــﺎﺱ ! ﻓﻘﻂ ﺩﻝ ﺧﺴﺘـــﻪ ﺍﻡ .... ﺩﻝ ﺧﺴﺘـــﻪ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﻤـــﺎﺩﯼ ﺑﯿﺠﺎ ... !!!
بدون تو.. خیابان هارا به تنهایی قدم میزنم.. شهر تمام میشود تنهایی همچنان ادامه دارد..
از قول من به باران های بی امان بگو دل اگر دل باشد آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
چه سخت است که ما آدم ها کسی را که دوستش داریم هیچ وقت فراموش نمیکنیم تنها عادت میکنیم که دیگر او را کنارمان نداشته باشیم و این عادتها سختترین های دنیاست ... سخترینها و فراموش نشدنی ترینها...
تـآ تَهِش تَحَمُل میڪَردَمـ نَبـــــودَنآتـو نـــــَدیدَنآتـو اگہ نمیدیَدم تو دستآش دستآتو
مبــــاد غــم بخوری و مباد گریه کنـــــى؟! ولی برای مبــادات شانه آوردمــــ... **دلم**برات تنگ میشه.. بیشتر از اونیکه بتونی فکرشو بکنی
حس خوبیه وقتی به خودت میای و میبینی اون کسی که رهات کرده و بد جور بت ظلم کرده دیگه نه نیاری بش داری و نه احساسی... اما اون داره از بی تو بودن نابود میشه...
همیشه بهونه می اورد ازم سیره حالا که نیست دلم برای بهونه هاش تنگه
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس دلتنگی