{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
دلم کمی فقط کمی باران میخواهد.......... اما حیف حیف که در قعر این کویر حبسم
خاطرات آدما مثل یه تیغ میمونه که رو رگت میکشی نمیبره اما تا میتونه زخمیت میکنه
کاش توی این جاده تابلویی نصب میشد برای دلخوشی ام : تو ، دو کیلومتر !
هیچوقت نفهمیدم چرا؟؟؟؟؟؟؟ درست همان کسی که فکرمیکنی باهمه فرق میکند زودترازهمه تنهات میذاره...:-(
گاه این نازک دلم یاد رویت میکند گاه با دیدار گل یاد بویت میکندگاه با دلواپسی در کنار پنجره از هزاران قاصدک پرس و جویت میکند.
امشب ب دور از تمام قانون ها ... جدا از باید ها و نباید ها... دلم برایت تنگ است امشب میخاهم تنها ب تو بیندیشم.. تنها ب تو"..
درد یعنی....دلم براش تنگ شده اما هیچ غلطی نمی تونم بکنم...
با گریه بهش گفتم نرو من دوستدارم با خنده گفت! میرم خب منم دوسش دارم!!!
در قلبــت گنجشــک مضطربــی سـت .. سکوت کرده ای و او .. به در و دیــوار میکوبــد ...
خدایا!!! سرنوشتی که برام بافتی قسمت یقه اش یه خورده تنگه قربون دستت یه کم شلش کن دارم خفه میشم....
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم شیشه ها را نمی شکنم غــرورم را نمی شکنم دلت را نمی شکنم در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ، این بغض لعنتی است
تــــــو ایــــــن بــــارون دلــــ❤ـــــتنگیـــــــو تنهایــــــے.... بِهــــــــم چیــــــــزے بِگـــــــو بِفهـــــــــمَم اینجایـــــــے ...
حرف زیاداست و برای گفتن مجالی نیست میروم تو فکر کن کم آورده ام.....
حـــــوصـلـــه اتـــــ کـــــه ســـــر مـی رود; بـا دلـــــم بـــــازی نـــــکـن، مـن در بـی حــــوصـلـگـــــی هـایـم با تـــــو زنـــــدگـــــی کـردم لـعـنـتـی...
" در " باز و بسته شد... باز باد بازی اش گرفته...ادای آمدنت را درمیاورد
اینجا زمین است. جایی که وقتی زانوهایت را از شدت تنهایی بغل گرفته ای...به جای همدردی برایت پول خرد می اندازند
دلم کمی فقط کمی باران میخواهد.......... اما حیف حیف که در قعر این کویر حبسم
خاطرات آدما مثل یه تیغ میمونه که رو رگت میکشی نمیبره اما تا میتونه زخمیت میکنه
کاش توی این جاده تابلویی نصب میشد برای دلخوشی ام : تو ، دو کیلومتر !
هیچوقت نفهمیدم چرا؟؟؟؟؟؟؟ درست همان کسی که فکرمیکنی باهمه فرق میکند زودترازهمه تنهات میذاره...:-(
گاه این نازک دلم یاد رویت میکند گاه با دیدار گل یاد بویت میکندگاه با دلواپسی در کنار پنجره از هزاران قاصدک پرس و جویت میکند.
امشب ب دور از تمام قانون ها ... جدا از باید ها و نباید ها... دلم برایت تنگ است امشب میخاهم تنها ب تو بیندیشم.. تنها ب تو"..
درد یعنی....دلم براش تنگ شده اما هیچ غلطی نمی تونم بکنم...
با گریه بهش گفتم نرو من دوستدارم با خنده گفت! میرم خب منم دوسش دارم!!!
در قلبــت گنجشــک مضطربــی سـت .. سکوت کرده ای و او .. به در و دیــوار میکوبــد ...
خدایا!!! سرنوشتی که برام بافتی قسمت یقه اش یه خورده تنگه قربون دستت یه کم شلش کن دارم خفه میشم....
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم شیشه ها را نمی شکنم غــرورم را نمی شکنم دلت را نمی شکنم در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ، این بغض لعنتی است
تــــــو ایــــــن بــــارون دلــــ❤ـــــتنگیـــــــو تنهایــــــے.... بِهــــــــم چیــــــــزے بِگـــــــو بِفهـــــــــمَم اینجایـــــــے ...
حرف زیاداست و برای گفتن مجالی نیست میروم تو فکر کن کم آورده ام.....
حـــــوصـلـــه اتـــــ کـــــه ســـــر مـی رود; بـا دلـــــم بـــــازی نـــــکـن، مـن در بـی حــــوصـلـگـــــی هـایـم با تـــــو زنـــــدگـــــی کـردم لـعـنـتـی...
" در " باز و بسته شد... باز باد بازی اش گرفته...ادای آمدنت را درمیاورد
اینجا زمین است. جایی که وقتی زانوهایت را از شدت تنهایی بغل گرفته ای...به جای همدردی برایت پول خرد می اندازند
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس دلتنگی