اولش دلت برا اون"آدم" تنگ میشه ... بعد برا "اون روزاتون" تنگ میشه ... آخرش . . . دلت براخودت تنگ میشه ..آدمی که تو اون روزا بودی!!!

دلتنگ که باشی ادم دیگری میشوی..... خشن تر...عصبی تر....کلافه تر و تلخ تر...... و جالب تر اینک با اطرافیان هم کاری نداری و همه اش را نگه میداری ودقیقا سر کسی که دلتنگش هستی خالی میکنی

تنهای بی سنگ صبور خونه ی سرد وسوت وکور توی شبات ستاره نیست  موندی و راه چاره نیست اگرچه هیچکس نیومد  سری به تنهاییت نزد اما تو کوه درد باش طاقت بیار و مرد باش

تو را .. با دلی پر از خواستن می خواهم .. همان چیزهائی .. که من آرزو می کنم.. و “تو” همه را یکجا داری ..

کودکی ام را دوست دارم روزهایی که به جای دلم سرزانو هایم زخمی بود

گریه نمیکنم " چیزی رفته در چشمم به گمانم یک"" خاطره"" است........

آدم خوب قصه های من،دلم تنگ توست... حجمش را میخواهی؟!! خدا راتصور کن...

گاهی حرف هایم را برای نان ریزه های حیاطمان میگویم... شاید گنجشک ها هضمشان کنند...

میدانم...مدت هاست که ارزان شده ام ...اما چانه میزنم تا به مفت نفروشی ام....

گاهی فقط بوی یک عطر، یک تشابه اسم ! برای چند لحظه … باعث میشه دقیقاً احساس کنی،که قلبت داره از تو سینه ات کنده میشه …

تو همیشه میگفتی : من یه تار موی تو را به هیچکس نمیدهم ! اینقدر تارهای موی من را به این و آن دادی تا کچل شدم ! حالا برو دست از سر کچلم بردار

دلم نه ع شق میخواهد نه دروغهای قشنگ نه ادعاهای بزرگ. نه بزرگهای پرادعا.دلم یک جای گرم میخواهد ویک یار که بشود با او حرف زد... و بعد پشیمان نشود...‎!‎

رفتم ک دلت تنگ شود.....اما سنگ شد...

واسه تو چه راحته که بدون من بری حتی وقتی میدونی که خودت مقصری

دلتنگ اون روزا نباش ثانیه های آخره.. تقصیر تو نبود دلم زیادی روت حساب میکرد..

مانند هیزم های شومینه می سوزم و پایان ندارم............. "درد یعنی این" !!!!!!!!!!!!!