{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
عاجز و سرگردانم نه آنچه دانم دارم و نه آنچه دارم دانم: زماني چون توانستم ندانستم و حال كه چون دانستم نتوانستم ، اه از اين علم نا آموخته، گاه در غرقم از او ، گاه سوخته!
درغروب سخت دنیا یاد یاران میکنم؛ درکویر خشک و سوزان رقص باران میکنم؛ زندگی مرگ است و مرگ هم زندگی؛ پس درود برمرگ و مرگ بر زندگی!!؛؛؛
این روزها میگذرند... ولی من از این روزها نمیگذرم....!!
ديشب که نمي دانستم براي کدام يک از دردهايم گريه کنم، کلي خنديدم...
به چه میخندی تو؟ به مفهوم غم انگیز جدایی به چه چیز،به شکست دل من یاکه به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکسترکرد! خنده دارست بخند!!
درهمین حوالی هستند کسانی که تا دیروز میگفتند بدون تو نفس هم نمیتوانم بکشم اما امروز در آغوش دیگران نفس نفس میزنند!!!
شاید قانون دنیا همین باشد، من صاحب آرزویى باشم که شیرینى تعبیرش از آن دیگریست…
فقط پلی بودم برای عبورت… فکر تخریب من نباش… به آخر که رسیدی،فقط دست تکان بده، خودم فرو میریزم…
در ميان تقسيم لبخند هايت ؛ نثار من اخم هايي شد كه مدت هاست به آن ها دل بسته ام...
دلم برای مشت های آهنین تنگ شده است دیگر با حرفی فرو می ریزم . . .
یک نگاه کمی نامهربان یک واژه ی کمی دور از انتظار یک لحظه فاصله میشکند بغضت را !!!
گاهی سرم را بالا می گیرم تا آسمان مرا فراموش نکند تا ابرها بدانندکه وقت باریدن است تا پرنده ها ببینند همزاد اسیرشان را ومی گریم تا زمین بداند که من \"از جنس ابرم نه خاک\"
دلم واسه اون روزایی تنگ شده که کسی رو دوست نداشتم ، چه خوب بود اون بی خیالی ها...
در دل آتش نشستن کار آسانی نبود / راه را بر اشک بستن کار آسانی نبود / با غروری هم قد و بالای بام آسمان / بارها در خود شکستن کار آسانی نبود
هر که را دیدم خيانت کرد و رفت هر که با من بود یار من نبود هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت خود ندانستم از این غمها چه سود
ازچرخش این روزگار سیر شده ام از روز و شبم خسته دلگیر شده ام چرا مرگ مرا نمیگیرد در آغوش به خیالش جوانم به خدا پیر شده ام......
عاجز و سرگردانم نه آنچه دانم دارم و نه آنچه دارم دانم: زماني چون توانستم ندانستم و حال كه چون دانستم نتوانستم ، اه از اين علم نا آموخته، گاه در غرقم از او ، گاه سوخته!
درغروب سخت دنیا یاد یاران میکنم؛ درکویر خشک و سوزان رقص باران میکنم؛ زندگی مرگ است و مرگ هم زندگی؛ پس درود برمرگ و مرگ بر زندگی!!؛؛؛
این روزها میگذرند... ولی من از این روزها نمیگذرم....!!
ديشب که نمي دانستم براي کدام يک از دردهايم گريه کنم، کلي خنديدم...
به چه میخندی تو؟ به مفهوم غم انگیز جدایی به چه چیز،به شکست دل من یاکه به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکسترکرد! خنده دارست بخند!!
درهمین حوالی هستند کسانی که تا دیروز میگفتند بدون تو نفس هم نمیتوانم بکشم اما امروز در آغوش دیگران نفس نفس میزنند!!!
شاید قانون دنیا همین باشد، من صاحب آرزویى باشم که شیرینى تعبیرش از آن دیگریست…
فقط پلی بودم برای عبورت… فکر تخریب من نباش… به آخر که رسیدی،فقط دست تکان بده، خودم فرو میریزم…
در ميان تقسيم لبخند هايت ؛ نثار من اخم هايي شد كه مدت هاست به آن ها دل بسته ام...
دلم برای مشت های آهنین تنگ شده است دیگر با حرفی فرو می ریزم . . .
یک نگاه کمی نامهربان یک واژه ی کمی دور از انتظار یک لحظه فاصله میشکند بغضت را !!!
گاهی سرم را بالا می گیرم تا آسمان مرا فراموش نکند تا ابرها بدانندکه وقت باریدن است تا پرنده ها ببینند همزاد اسیرشان را ومی گریم تا زمین بداند که من \"از جنس ابرم نه خاک\"
دلم واسه اون روزایی تنگ شده که کسی رو دوست نداشتم ، چه خوب بود اون بی خیالی ها...
در دل آتش نشستن کار آسانی نبود / راه را بر اشک بستن کار آسانی نبود / با غروری هم قد و بالای بام آسمان / بارها در خود شکستن کار آسانی نبود
هر که را دیدم خيانت کرد و رفت هر که با من بود یار من نبود هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت خود ندانستم از این غمها چه سود
ازچرخش این روزگار سیر شده ام از روز و شبم خسته دلگیر شده ام چرا مرگ مرا نمیگیرد در آغوش به خیالش جوانم به خدا پیر شده ام......
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس دلتنگی