كاش روزهــــــــــــاي دلتنگی ِ مـــــــــــن..... مثل ِ \"دوست داشتن هاي\" تو كوتاه می شد . كاش............

من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم تو آنقدر نخواستی که هیچ چیز از من ندیدی

بر سر مزرعه ی سبز فلک باغبانی به مترسک می گفت : دل تو چوبین است… و ندانست که زخم زبان دل چوب هم می شکند

یک عمر قفس بست مسیر نفسم را ، حالا که دری هست مرا بال و پری نیست

بگذار که درها همگی بسته بمانند وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست

خدایا من را كه آفریدی گارانتی هم داشتم؟ دلـــم دیگر كار نمی كند

سر به گوش من بگذار و آرام بگو :دوستت دارم !! از چه میترسی؟ فردا دوباره میتوانی انکار کنی......

تقصیر برگها نیست. آدمها همینند! نفس میدهی له ات میکنند...!

گاهى جلوى آينه مى ايستم... خودم را در ان ميبينم... دست روى شانه هايش ميگذارم.. و ميگويم : چه تحملى دارد... دلت...

عشق را با دست پيش مي كشی با پا پس مي زنی بیچاره عاشقی مثل من که هميشه زير دست و پاست

یک غریبه می خواهم بیاید بنشیند فقط سکوت کند و من هـی حرف بزنم و بزنم و بزنم... تا کمی کم شود این همه بار ... بعد بلند شود و برود انگار نه انگار...

سفري بايد كردتا به عمق دل يك پيچك تنها كه چرا ، اين چنين سخت به خود مي پيچد، شايد از راز درونش بشود كشفي كرد ، شايد اوهم دلتنگ است ؛ شايد...

كسي چه ميداند... من...  امروز... چندبار فرو ريختم... چندبار دلتنگ شدم... از ديدن كسي كه... فقط پيراهنش شبيه تو بود...

بیشترین دروغی که در این دنیا گفته ام ، این کلمه است......خوبم

من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بینم بد آه نگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است

سفري بايد كرد تا به عمق دل يك پيچك تنها كه چرا ، اين چنين سخت به خود مي پيچد ، شايد از راز درونش بشود كشفي كرد، شايد اوهم دلتنگ است؛ شايد...