{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
به يكي دل سپردم بي وفا شد چو پابندش شدم از من جدا شد نمي دانم از اول بي وفا بود يا من نازش كشيدم بي وفاشد
گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود ، دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است ، دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند .
بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد
هيچ انتظاري ازكسي ندارم، و اين نشان دهنده قدرت من نيست! مسئله ، خستگي از اعتمادهاي شكسته است
انگشتم را نخ بسته ام تا به ياد آورم فراموشت كرده ام
وقتی كه ديگران گفتند او تو را به خاطرخودت نمی خواهد رويم را برگرداندم افسوس كه باورشان نكردم و حالا آنها رويشان را برمیگردانند ...
لباس هایم که تنگ می شد می بخشیدم به این و آن ولی دل تنگم را ، حالا چه کسی می خواهد !؟
پشت چراغ قرمرپسرك با چشماني معصوم ودستاني كوچك گفت:چسب زخم نميخواهيد؟ پنج تا صدتومن، آهي كشيدم و با خود گفتم تمام چسب زخمهايت را هم كه بخرم نه زخمهاي من خوب ميشودنه زخمهاي تو...
كاش مي شد انكشت را تا حلق فرو كرد ... و دلتنكي را بالا آورد!
هروقت كم مي اورم ميگوييم اصلا مهم نيست ؛ اما تو كه ميداني نبودنت چقدر برايم مهم است !
گرسنه ام گذاشتي تا حريصم كني اما ندانستي يك عاشق گرسنه بي تحمل كه شود به هر آغوشي چنگ ميزند . . .!
بعضيا براي اينكه، ظاهرشونو حفظ كنن،.. باطنشونو نابود مي كنن..............
تو به احساست بیاموز نفس نکشد! هوای دل ها آلـوده است...
بی تفاوت باش .. به جهنم ! مگر دریا مُرد از بی بارانی ؟!
خوشحالم که ساعتها را جلو کشیده اند حالا یک ساعت کمتر از همیشه نیستی...
آنان كه بودنت را قدر نميدانند رفتنت را نامردى ميخوانند!
به يكي دل سپردم بي وفا شد چو پابندش شدم از من جدا شد نمي دانم از اول بي وفا بود يا من نازش كشيدم بي وفاشد
گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود ، دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است ، دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند .
بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد
هيچ انتظاري ازكسي ندارم، و اين نشان دهنده قدرت من نيست! مسئله ، خستگي از اعتمادهاي شكسته است
انگشتم را نخ بسته ام تا به ياد آورم فراموشت كرده ام
وقتی كه ديگران گفتند او تو را به خاطرخودت نمی خواهد رويم را برگرداندم افسوس كه باورشان نكردم و حالا آنها رويشان را برمیگردانند ...
لباس هایم که تنگ می شد می بخشیدم به این و آن ولی دل تنگم را ، حالا چه کسی می خواهد !؟
پشت چراغ قرمرپسرك با چشماني معصوم ودستاني كوچك گفت:چسب زخم نميخواهيد؟ پنج تا صدتومن، آهي كشيدم و با خود گفتم تمام چسب زخمهايت را هم كه بخرم نه زخمهاي من خوب ميشودنه زخمهاي تو...
كاش مي شد انكشت را تا حلق فرو كرد ... و دلتنكي را بالا آورد!
هروقت كم مي اورم ميگوييم اصلا مهم نيست ؛ اما تو كه ميداني نبودنت چقدر برايم مهم است !
گرسنه ام گذاشتي تا حريصم كني اما ندانستي يك عاشق گرسنه بي تحمل كه شود به هر آغوشي چنگ ميزند . . .!
بعضيا براي اينكه، ظاهرشونو حفظ كنن،.. باطنشونو نابود مي كنن..............
تو به احساست بیاموز نفس نکشد! هوای دل ها آلـوده است...
بی تفاوت باش .. به جهنم ! مگر دریا مُرد از بی بارانی ؟!
خوشحالم که ساعتها را جلو کشیده اند حالا یک ساعت کمتر از همیشه نیستی...
آنان كه بودنت را قدر نميدانند رفتنت را نامردى ميخوانند!
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس دلتنگی