{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
زندگى رو از شيشه جلو نگاه كن نه از آيينه ى عقب
یکی از فانتزیامم اینه شام املت داشته باشیم بعد با گوشیم *۱۱۱# رو بگیرم املتمون تبدیل به پیتزا شه ! الان تابلوئه شام املت داریم ولی خطم همراه اولِ یا بیشتر توضیح بدم ؟ :|
یکی از فانتزیام اینه که اسم بچم رو بذارم سپنتا ! وقتی خانوم معلمشون صداش میکنه سپنتا ! کل بچه های کلاس یک صدا بگن ۱۵ تا :lol:
کی از فانتزیام اینه که یه BMW بخرم بعد آرمشو بِکَنم آرم پرایدو بچسبونم … .
یکی از فانتزیام اینه که بی هیچ دلیلی روی بدن مخاطب خاصم چیکه چیکه اسید بریزم بعد درحالیکه اون داره جیغ هفت رنگ میزنه بهش بگم عزیزم من کنارتم نگران نباش !
فانتزیم اینه 1 شب، فقط 1 شب تا صبح بشینم پای نت مامانم 675 بار نیاد بگه چی کار میکنی (اگه مشغول درس خوندم باشم 1 دفم بیدار نمیشه ها)
یکی از فانتزیام اینه یه لامبورگینی رونتون بخرم پشتش بنویسم (عاقبت فرار از مدرسه)
یکی از فانتزیام اینه که تو مه پنهان شم بعد فانتزیایی که میان تو مه محو شن رو با دمپایی ابری خیس اونقد بزنم که صدا سگ دربیارن تو مه !!!!
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﺑﺮﻗﯽ ﻣﯿﺮﻡ ﺑﺎﻻ ... ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻌﺪ ﻧﮕﺎﻫﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ، ﺗﻮ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺑﺸﯿﻢ ، ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﻻ ، ﺍﻭﻥ ﺑﺮﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﻣﻬﻮ ﺷﯿﻢ
یکی از فانتزیام اینه این مخترع کلمه ی فانتزیو ببینم و ازش به خاطر این که موجبات شادی و تفریح ما را فراهم کرده تشکر کنم بعد برم تو افق محوم نشم !
یکی از فانتزیای عیدم این بود که مراسم عید دیدنی مثه مراسم خواستگاری بشه وسط مراسم یکی بلند بگه : خب دیگه بریم سر اصل مطلب ؛ بعد همه عیدیاشون رو بدن ما انقدر معطل نشیم !
یکی از فانتزیامم اينه كه: . . با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم: لطفا حاشیه نرو دکتر!! بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم: فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم؟؟
یکی از عجیبترین فانتزیامم اینه واسه امتحانا درس بخونم
یکی از فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم! اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دست میده!
یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه ، کلی آدم بیگناه اینجا هست !
یکی از فـانـتزیام اینه کــه کنترل تلویزیون خونمونو بردارم بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری، این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم !
زندگى رو از شيشه جلو نگاه كن نه از آيينه ى عقب
یکی از فانتزیامم اینه شام املت داشته باشیم بعد با گوشیم *۱۱۱# رو بگیرم املتمون تبدیل به پیتزا شه ! الان تابلوئه شام املت داریم ولی خطم همراه اولِ یا بیشتر توضیح بدم ؟ :|
یکی از فانتزیام اینه که اسم بچم رو بذارم سپنتا ! وقتی خانوم معلمشون صداش میکنه سپنتا ! کل بچه های کلاس یک صدا بگن ۱۵ تا :lol:
کی از فانتزیام اینه که یه BMW بخرم بعد آرمشو بِکَنم آرم پرایدو بچسبونم … .
یکی از فانتزیام اینه که بی هیچ دلیلی روی بدن مخاطب خاصم چیکه چیکه اسید بریزم بعد درحالیکه اون داره جیغ هفت رنگ میزنه بهش بگم عزیزم من کنارتم نگران نباش !
فانتزیم اینه 1 شب، فقط 1 شب تا صبح بشینم پای نت مامانم 675 بار نیاد بگه چی کار میکنی (اگه مشغول درس خوندم باشم 1 دفم بیدار نمیشه ها)
یکی از فانتزیام اینه یه لامبورگینی رونتون بخرم پشتش بنویسم (عاقبت فرار از مدرسه)
یکی از فانتزیام اینه که تو مه پنهان شم بعد فانتزیایی که میان تو مه محو شن رو با دمپایی ابری خیس اونقد بزنم که صدا سگ دربیارن تو مه !!!!
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﺑﺮﻗﯽ ﻣﯿﺮﻡ ﺑﺎﻻ ... ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻌﺪ ﻧﮕﺎﻫﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ، ﺗﻮ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺑﺸﯿﻢ ، ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﻻ ، ﺍﻭﻥ ﺑﺮﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﻣﻬﻮ ﺷﯿﻢ
یکی از فانتزیام اینه این مخترع کلمه ی فانتزیو ببینم و ازش به خاطر این که موجبات شادی و تفریح ما را فراهم کرده تشکر کنم بعد برم تو افق محوم نشم !
یکی از فانتزیای عیدم این بود که مراسم عید دیدنی مثه مراسم خواستگاری بشه وسط مراسم یکی بلند بگه : خب دیگه بریم سر اصل مطلب ؛ بعد همه عیدیاشون رو بدن ما انقدر معطل نشیم !
یکی از فانتزیامم اينه كه: . . با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم: لطفا حاشیه نرو دکتر!! بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم: فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم؟؟
یکی از عجیبترین فانتزیامم اینه واسه امتحانا درس بخونم
یکی از فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم! اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دست میده!
یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه ، کلی آدم بیگناه اینجا هست !
یکی از فـانـتزیام اینه کــه کنترل تلویزیون خونمونو بردارم بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری، این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم !
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس یکی از فانتزیام اینه که