بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس جوک

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

سر سفره به مامانم میگم مرسی مامان ... سر تکون میده !!!!!!!! بعدش بابام گفت مرسی خانوم ... مامانمم گفت نووووشه جونت عزیزم!!!!!!!! عاغافک و فامیله عایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟  منم باید به افق بپیوندم هعی خداااااا

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

وفاداری را در مادری دیدم که طلاهایش را برای صاف کردن طلب هایم فروخت

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

صدای روضه زنای همسایمون به قدری زیاده که داداشم ازتو اتاقش سینه میزنه‏!‏‏!‏ 0‏_‏0

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

آقا من ازاول آبان هرروز که میرفتم تو حیاط ها میکردم ببینم بخار ازدهنم میاد بیرون یانه‏!‏ امروز که بارون اومد بالاخره دراومد یووهوو‏!‏‏!‏ بیکارم خودتونین‏!‏‏!‏ ‏ آهو خوشحال‏¤‏_‏_‏‏_‏‏¤

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

ازحموم اومدم بیرون.. اومدم برقو خاموش کنم برق گرفتتم..واسه مادربزرگم تعریف کردم ی دقیقه فکر کرد بعد گفت:برقم برقای قدیم !میگرفت درجا طرفو خشک میکرد!!یعنی محبت میچکه ازشون

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

(مثل چيزي كه يه چيزا چيز ميكنه)!! جمله ي پر مغز و معناي مامان بزرگم وقتي ميخاد رمزي با مامانم صحبت كنه و ما نفهميم : ))))

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

پسرعموم با مربی مهدشون دعواش شده سر این که چرا خورشید باید خانم باشه؟ مربی نتونست قانعش کنه، بعد از اون روز تو نقاشیاش واسه خورشید ریش و سبیل میذاره اما خداییش با مزه ان

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

پسرعموم با مربی مهدشون دعواش شده سر این که چرا خورشید باید خانم باشه؟ مربی نتونست قانعش کنه، بعد از اون روز تو نقاشیاش واسه خورشید ریش و سبیل میذاره اما خداییش با مزه ان نقاشیاش

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

آغااااااا این چند روزه که ارسال بسته بود اینقدر این چیزایی که میخواستم بفرستمو باخودم تکرار کردم که حالم از اونا وخودم به هم خورد‏!‏‏!‏ اینم 4jokeما داریم‏?‏‏?‏‏?‏‏?‏ ‏ آهو عصبانی‏<‏‏>‏‏_‏‏<‏‏>‏

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

بابای شما هم آمار هوا رو لب پنجره ثانیه به ثانیه داره یا فقط بابای من این جوریه؟

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

یه بار ساعت ۱۱ شب بود داشتیم فیلم نگاه میکردیم یه دفعه بابام گفت بزنید اخبار بیست و سی ببینم چی میگه!!! بابا ما داریم :((((

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

سر کلاس آسیب شناسی استاد هر بیماری رو که میگفت یاد یکی از فامیلامون می افتادم اصن یه وضعیه فک و فامیله ما داریم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

عموم به پسرش میگه خب دیگه مصطفی بایدیه زن خوب بران پیداکنیم مصطفی میگه بروباباپدرمن ماتوهمین دوس دخترشم موندیم زن میخایم چیکار؟ من:0_0 دخترایه ترشیده فامیل:////////////

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

بخشی از سخنرانی پدرم برای تشویق بنده به اشتغال : پسرم ! دوره زمونه عوض شده ؛ تو باید دستت تو جیب خودت باشه ؛ اصلا هم نترس ... انقدر بی شعورتر از تو هستن که الآن سرکار می رن ..!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

عاقا به دوستم زنگ زدم میگم ناهار میام خونتون میگه بیا اتفاقا کلی غذا نذری داریم داغ میکنیم دوره هم می خوریممممم آخه اینم دوست من دارممممممم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

دیشب مهمون داشتیم ، زنگ آیفون “اف اف” رو زدن … بابام به خواهرزاده ام میگه بدو ببین کیه … میگه ولش کن تک زنگ بود

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس جوک

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

سر سفره به مامانم میگم مرسی مامان ... سر تکون میده !!!!!!!! بعدش بابام گفت مرسی خانوم ... مامانمم گفت نووووشه جونت عزیزم!!!!!!!! عاغافک و فامیله عایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟  منم باید به افق بپیوندم هعی خداااااا

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

وفاداری را در مادری دیدم که طلاهایش را برای صاف کردن طلب هایم فروخت

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

صدای روضه زنای همسایمون به قدری زیاده که داداشم ازتو اتاقش سینه میزنه‏!‏‏!‏ 0‏_‏0

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

آقا من ازاول آبان هرروز که میرفتم تو حیاط ها میکردم ببینم بخار ازدهنم میاد بیرون یانه‏!‏ امروز که بارون اومد بالاخره دراومد یووهوو‏!‏‏!‏ بیکارم خودتونین‏!‏‏!‏ ‏ آهو خوشحال‏¤‏_‏_‏‏_‏‏¤

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

ازحموم اومدم بیرون.. اومدم برقو خاموش کنم برق گرفتتم..واسه مادربزرگم تعریف کردم ی دقیقه فکر کرد بعد گفت:برقم برقای قدیم !میگرفت درجا طرفو خشک میکرد!!یعنی محبت میچکه ازشون

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

(مثل چيزي كه يه چيزا چيز ميكنه)!! جمله ي پر مغز و معناي مامان بزرگم وقتي ميخاد رمزي با مامانم صحبت كنه و ما نفهميم : ))))

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

پسرعموم با مربی مهدشون دعواش شده سر این که چرا خورشید باید خانم باشه؟ مربی نتونست قانعش کنه، بعد از اون روز تو نقاشیاش واسه خورشید ریش و سبیل میذاره اما خداییش با مزه ان

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

پسرعموم با مربی مهدشون دعواش شده سر این که چرا خورشید باید خانم باشه؟ مربی نتونست قانعش کنه، بعد از اون روز تو نقاشیاش واسه خورشید ریش و سبیل میذاره اما خداییش با مزه ان نقاشیاش

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

آغااااااا این چند روزه که ارسال بسته بود اینقدر این چیزایی که میخواستم بفرستمو باخودم تکرار کردم که حالم از اونا وخودم به هم خورد‏!‏‏!‏ اینم 4jokeما داریم‏?‏‏?‏‏?‏‏?‏ ‏ آهو عصبانی‏<‏‏>‏‏_‏‏<‏‏>‏

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

بابای شما هم آمار هوا رو لب پنجره ثانیه به ثانیه داره یا فقط بابای من این جوریه؟

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

یه بار ساعت ۱۱ شب بود داشتیم فیلم نگاه میکردیم یه دفعه بابام گفت بزنید اخبار بیست و سی ببینم چی میگه!!! بابا ما داریم :((((

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

سر کلاس آسیب شناسی استاد هر بیماری رو که میگفت یاد یکی از فامیلامون می افتادم اصن یه وضعیه فک و فامیله ما داریم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

عموم به پسرش میگه خب دیگه مصطفی بایدیه زن خوب بران پیداکنیم مصطفی میگه بروباباپدرمن ماتوهمین دوس دخترشم موندیم زن میخایم چیکار؟ من:0_0 دخترایه ترشیده فامیل:////////////

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

بخشی از سخنرانی پدرم برای تشویق بنده به اشتغال : پسرم ! دوره زمونه عوض شده ؛ تو باید دستت تو جیب خودت باشه ؛ اصلا هم نترس ... انقدر بی شعورتر از تو هستن که الآن سرکار می رن ..!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

عاقا به دوستم زنگ زدم میگم ناهار میام خونتون میگه بیا اتفاقا کلی غذا نذری داریم داغ میکنیم دوره هم می خوریممممم آخه اینم دوست من دارممممممم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

دیشب مهمون داشتیم ، زنگ آیفون “اف اف” رو زدن … بابام به خواهرزاده ام میگه بدو ببین کیه … میگه ولش کن تک زنگ بود