بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس پ ن پ

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

رو در اتاقم علامت « ورود ممنوع » زدم. رفیقم اومده تو، میگه اینو زدی که کسی نیاد تووو؟ پـَـــ نــه پـَـــ زدم که کسی جلو در پارک نکنه …

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

روی نیمکت توی پارک روزنامه دستمه. اومده میگه: روزنامه میخونی؟ پـَـــ نــه پـَـــ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

از دلم پرسیدم عشق را خلاصه کن. گفت: پَ نَ پَ پایان کسی باش که آغاز تو باشد...

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

ميرم بقالي ميگم سي دي دارين سه تاميخوام.‎ ‎ميگه سي دي خام؟‎ ميگم پ نه پ تنوري برشته دو آتيشه باشه

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

تو اتوبوس بین شهری نشسته بودم صندلی کناریم خالی بود راننده سیبیل کلفت اومد و ازم پرسید،داداش اینجا خالیه... گفتم پ نه پ دوستم اینجا بود شما رو دید فرار کرد!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است پ نه پ! که جان دارد و شلوارش بی کش است

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند! پ نه پ! سر تاس کچلی را فرشش ماهه زدند

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

مامانم یه ظرف انگور گذاشت روی میزم من هم هی می‌خوردم، بعد از ده دقیقه اومد بردش! گفتم چرا می‌بری؟ گفت یادم رفته بشورمش! امنیت جانی ندارم من تو اين خونه !!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

صبح زنگ زده به گوشیم میگه خواب بودی میگم : اره. میگه : خونه ای ؟ میگم پ ن پ تو خیابونم ! همینجا هم خواب بودم !!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

تو ایستگاه اتوبوس منتظر اتوبوس بودم یارو میاد میگه : اینجا ایستگاه اتوبوسه ؟ پ ن پ باند فرودگاهه منتظرم هوا پیما فرود بیاد پرواز كنم !

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

کامیون اومد داشتیم وسایل خونه روجمع میکردیم ، یارو میپرسه میخاین از اینجابرین؟ میگم:پ نه پ! میخایم وسایلو ببریم بیرون خاله بازی کنیم !

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

تو صف دستشويي ميكم: آقايون اگه ممكنه من بدون صف برم داخل كارم اضطراريه! يكي ميگه:سرپاييه؟ ميگم:پ ن پ! ميخوام برم توبستري شم !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

به مامانم ميگم:يه چيز بنداز روبابا خوابه... ميگه:پتو خوبه؟ ميگم:پ ن پ!ميز ميز خوبه!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

بردم داداشمو رسوندم كلاس، برگشتم... مامانم ميگه: رسونديش؟ ميگم: پ ن پ! انداختمش تو چاه اينم پيرهنشه....!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

تو تاكسي نشسته بوديم كه يهويي تگرگ گرفت راننده گفت: تگرگه؟ گفتم:پ ن پ! لشگر ابابيلن اومدن سلاح جديدشونو آزمايش كنن !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

بابام داره باشير و دوش حموم ور ميره ، سه ساعت بدون پیرهن دم درحموم يه لنگه پا وايسادم! برميگرده ميگه: ميخواي بري حموم؟!! ميگم: پ ن پ! اومدم مسابقات پرورش اندام ، منتظرم برگردي برات فيگور بگيرم !!

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس پ ن پ

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

رو در اتاقم علامت « ورود ممنوع » زدم. رفیقم اومده تو، میگه اینو زدی که کسی نیاد تووو؟ پـَـــ نــه پـَـــ زدم که کسی جلو در پارک نکنه …

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

روی نیمکت توی پارک روزنامه دستمه. اومده میگه: روزنامه میخونی؟ پـَـــ نــه پـَـــ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

از دلم پرسیدم عشق را خلاصه کن. گفت: پَ نَ پَ پایان کسی باش که آغاز تو باشد...

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

ميرم بقالي ميگم سي دي دارين سه تاميخوام.‎ ‎ميگه سي دي خام؟‎ ميگم پ نه پ تنوري برشته دو آتيشه باشه

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

تو اتوبوس بین شهری نشسته بودم صندلی کناریم خالی بود راننده سیبیل کلفت اومد و ازم پرسید،داداش اینجا خالیه... گفتم پ نه پ دوستم اینجا بود شما رو دید فرار کرد!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است پ نه پ! که جان دارد و شلوارش بی کش است

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند! پ نه پ! سر تاس کچلی را فرشش ماهه زدند

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

مامانم یه ظرف انگور گذاشت روی میزم من هم هی می‌خوردم، بعد از ده دقیقه اومد بردش! گفتم چرا می‌بری؟ گفت یادم رفته بشورمش! امنیت جانی ندارم من تو اين خونه !!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

صبح زنگ زده به گوشیم میگه خواب بودی میگم : اره. میگه : خونه ای ؟ میگم پ ن پ تو خیابونم ! همینجا هم خواب بودم !!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

تو ایستگاه اتوبوس منتظر اتوبوس بودم یارو میاد میگه : اینجا ایستگاه اتوبوسه ؟ پ ن پ باند فرودگاهه منتظرم هوا پیما فرود بیاد پرواز كنم !

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

کامیون اومد داشتیم وسایل خونه روجمع میکردیم ، یارو میپرسه میخاین از اینجابرین؟ میگم:پ نه پ! میخایم وسایلو ببریم بیرون خاله بازی کنیم !

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

تو صف دستشويي ميكم: آقايون اگه ممكنه من بدون صف برم داخل كارم اضطراريه! يكي ميگه:سرپاييه؟ ميگم:پ ن پ! ميخوام برم توبستري شم !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

به مامانم ميگم:يه چيز بنداز روبابا خوابه... ميگه:پتو خوبه؟ ميگم:پ ن پ!ميز ميز خوبه!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

بردم داداشمو رسوندم كلاس، برگشتم... مامانم ميگه: رسونديش؟ ميگم: پ ن پ! انداختمش تو چاه اينم پيرهنشه....!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

تو تاكسي نشسته بوديم كه يهويي تگرگ گرفت راننده گفت: تگرگه؟ گفتم:پ ن پ! لشگر ابابيلن اومدن سلاح جديدشونو آزمايش كنن !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

بابام داره باشير و دوش حموم ور ميره ، سه ساعت بدون پیرهن دم درحموم يه لنگه پا وايسادم! برميگرده ميگه: ميخواي بري حموم؟!! ميگم: پ ن پ! اومدم مسابقات پرورش اندام ، منتظرم برگردي برات فيگور بگيرم !!