بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس پ ن پ

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

پام گرفت به سنگ افتادم تو چاله صورتم گلی شد رفیقم میگه گلی شدی  میگم پ ن پ سرمو فرو کردم توی کاکائوی داغ ، بشم بستنی عروسکی بدم داداش کوچولوت منو بخوره!!!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

دارم به خواهر زاده ام دیکته می گم... رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟  پـَـ نه پَــ، بقیشو رو فرش بنویس!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

به بابام می گم برو تو حموم و نگا کن سوسک نباشه … میگه دکککی .. می ترسی؟!؟!  پَ نه پَ با احساساتم بازی کرده نمی خوام ریختشو ببینم !

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

از مترو واسه دانشگاه تاکسی گذاشتن...سوار شدیم...دوستم میگه پول میگیرن؟؟  پ نه پ فی سبیل لالله کار میکنن... واسه تولید علم!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟  گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم ، بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟  پـَـَـ نــه پـَـَــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه !

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

ساعت ١١ اومدم خونه مامانم ميگه الان اومدي؟  ميگم.پَ نَ پَ ٢ساعت پيش اومدم الان تكرارش داره پخش ميكنه

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

رفتم بانک میگم میخوام حساب باز کنم ...متصدی میگه اومدی حساب باز کنی ؟؟؟  میگم پ نه پ اومدم 3000 میلیارد دیگه اختلاص کنم !!!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

زنگ زدم ۱۱۰، یارو پرسید اتفاقی‌ افتاده؟  گفتم: پـَـــ نَ پـَـــ شما زنگ نزدید نگران شدم، گفتم حتما اونجا اتفاقی‌ افتاده!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید. تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره!!  پَـــ نَ پَــــ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع میشه !

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

مادر دانش آموزِ اومده مدرسه....معلم بهش میگه با بچتون ریاضی تمرین کنین....میگه تو خونه؟  پَـــ نَ پــــ تو زمین های خاکی ! اکثر قهرمانا از زمین های خاکی شروع کردن !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم  (ستاد مبارزه با پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح)

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

رفتم سر خاک خدا بیامرزی دارم خرما تعارف می کنم ، طرف برداشته میگه فاتحه است دیگه نه؟ پَ نه پَ خدا بیامرز زنده شده داریم جشن می گیریم!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

با دوستم توى خيابون داشتيم ميرفتيم،مأمور راهنمائی و رانندگى داشت يكى رو جريمه ميكرد  دوستم به راننده گفت داره جريمه ت ميكنه؟  گفتم پ نه پ داره باهاش احوال پرسى ميكنه

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

یارو اومده مغازه یه حوله برداشته میگه آقا اینا حوله ست؟  میگم پ ن پ نون بربریه ، کنجدی هم دارم !

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

تنهایی داشتم کمد اتاقمو جابجا میکردم مثل هرکول دودستی کمدمو تو بغل میگرفتم جابجاش میکردم مادرم از راه رسید پرسید کمدتو جابجا میکنی؟  گفتم پ ن پ دلش گرفته بود بغلش کردم دلداریش بدم !

{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس فوکاهی / اس ام اس پ ن پ

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

پام گرفت به سنگ افتادم تو چاله صورتم گلی شد رفیقم میگه گلی شدی  میگم پ ن پ سرمو فرو کردم توی کاکائوی داغ ، بشم بستنی عروسکی بدم داداش کوچولوت منو بخوره!!!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

دارم به خواهر زاده ام دیکته می گم... رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟  پـَـ نه پَــ، بقیشو رو فرش بنویس!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

به بابام می گم برو تو حموم و نگا کن سوسک نباشه … میگه دکککی .. می ترسی؟!؟!  پَ نه پَ با احساساتم بازی کرده نمی خوام ریختشو ببینم !

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

از مترو واسه دانشگاه تاکسی گذاشتن...سوار شدیم...دوستم میگه پول میگیرن؟؟  پ نه پ فی سبیل لالله کار میکنن... واسه تولید علم!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟  گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم ، بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟  پـَـَـ نــه پـَـَــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه !

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

ساعت ١١ اومدم خونه مامانم ميگه الان اومدي؟  ميگم.پَ نَ پَ ٢ساعت پيش اومدم الان تكرارش داره پخش ميكنه

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

رفتم بانک میگم میخوام حساب باز کنم ...متصدی میگه اومدی حساب باز کنی ؟؟؟  میگم پ نه پ اومدم 3000 میلیارد دیگه اختلاص کنم !!!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

زنگ زدم ۱۱۰، یارو پرسید اتفاقی‌ افتاده؟  گفتم: پـَـــ نَ پـَـــ شما زنگ نزدید نگران شدم، گفتم حتما اونجا اتفاقی‌ افتاده!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید. تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره!!  پَـــ نَ پَــــ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع میشه !

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

مادر دانش آموزِ اومده مدرسه....معلم بهش میگه با بچتون ریاضی تمرین کنین....میگه تو خونه؟  پَـــ نَ پــــ تو زمین های خاکی ! اکثر قهرمانا از زمین های خاکی شروع کردن !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم  (ستاد مبارزه با پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح)

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

رفتم سر خاک خدا بیامرزی دارم خرما تعارف می کنم ، طرف برداشته میگه فاتحه است دیگه نه؟ پَ نه پَ خدا بیامرز زنده شده داریم جشن می گیریم!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

با دوستم توى خيابون داشتيم ميرفتيم،مأمور راهنمائی و رانندگى داشت يكى رو جريمه ميكرد  دوستم به راننده گفت داره جريمه ت ميكنه؟  گفتم پ نه پ داره باهاش احوال پرسى ميكنه

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

یارو اومده مغازه یه حوله برداشته میگه آقا اینا حوله ست؟  میگم پ ن پ نون بربریه ، کنجدی هم دارم !

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

تنهایی داشتم کمد اتاقمو جابجا میکردم مثل هرکول دودستی کمدمو تو بغل میگرفتم جابجاش میکردم مادرم از راه رسید پرسید کمدتو جابجا میکنی؟  گفتم پ ن پ دلش گرفته بود بغلش کردم دلداریش بدم !