جایی كه مردم از دولتشان بترسند، ستم حاكم است و جایی كه دولت از مردم بترسد، آزادی وجود دارد

من تنها يك ترس دارم و آن اين است كه زندگي ام بيش از اندازه در اين دنيا به طول انجامد و در آخر عمر مانند گليمي پوسيده، ديگران را از وجود خويش در رنج و زحمت اندازم

راستي و درستي، نخستين بخش كتاب عشق است.

خورشيد، پزشك پر قدرت من است.

لحظه هاي شاد زندگي من كم بوده‌اند و اين لحظه ها زماني بوده كه در آغوش خانواده‌ام بوده‌‌ام.

همه ي انسانها برابر آفريده شده اند.

آزادي دريايي متلاطم و طوفاني است. مردان بزدل، آرامش استبداد را بر اين طوفان ترجيح مي دهند.

شناخت و آگاهي به شرايط، به كردار درست مي‌انجامد و كردار درست، بدون داشتن شناخت و دانش، ناممكن است.

هيچ چيز نمي تواند مانع از رسيدن مردي به هدفش شود كه نگرش ذهني درستي دارد و هيچ چيز نمي تواند به مردي كمك كند كه نگرش ذهني نادرستي دارد

بانكها از ارتش آماده به جنگ، خطرناك ترند

درخت آزادي را بايد گهگاه با خون ميهن پرستان و ستمكاران آبياري كرد

جايي كه مردم از دولتشان بترسند، ستم حاكم است و جايي كه دولت از مردم بترسد، آزادي وجود دارد

شادترين لحظه هاي زندگي ام اندك زماني بود كه در خانه و در آغوش خانواده ام سپري كردم.

هيچ عاملي نمي تواند افرادي را كه داراي ذهنيت درست هستند از رسيدن به هدف و مقصود باز دارد و هيچ عاملي نمي تواند به كساني كه ذهنيت نادرست دارند كمك كند.

هرگز پيش نيامده كه به هنگام برآمدن خورشيد، من هنوز در رختخواب باشم

يك دَم، دست از تلاش برنداريد. اين گونه، زماني براي شكايت كردن پيدا نمي‌كنيد. اگر هميشه در حال انجام دادن كاري باشيم، به كاميابي ‌هاي باور نكردني مي‌رسيم