{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
آنچه را که بیش از هر چیز به یادگیریش نیازمندی بهتر تدریس می کنی.
چیزی به نام یک مشکل وجود ندارد که در دستهایش برایت هدیه ای نداشته باشد.
از آینده های امکان پذیر روی نگردان، مگر آنکه مطمئن شوی هیچ چیزی برای یادگیری از آنها نداری.
همیشه مختاری که باورت را تغییر دهی و آینده ای متفاوت را برگزینی.
دوستانت در نخستین لحظه ی دیدار، تو را خواهند شناخت؛ بهتر از آشنایانت که تو را در طی هزار سال بشناسند.
زندگی کن؛ هرگز از این موضوع که در مورد آنچه می کنی و یا می گویی، در سراسر جهان مطالبی انتشار یابد، شرمنده نباش؛ حتی اگر آنچه انتشار یافته حقیقت نداشته باشد.
از جمعیت به اندازه ی کافی کشیده ام، حتی زمانی که شادمان هستند… و اگر بترسند، شخصی را به دار می آویزند و یا او را پرستش می کنند.
انسان به تنها بودن عادت می کند، اما تنها برای یک روز آن را می شکند و سپس دوباره به آن عادت می کند، دوباره از نو.
آنچه را که شعبده باز می داند بیاموز، آنگاه دیگر شعبده ای نخواهد بود.
حلقه ای که خانواده ی حقیقی تو را بهم می پیوندد، هم خونی نیست، بلکه احترام و شادمانی است که نسبت به زندگی یکدیگر دارند.
کمی بزرگنمایی در همه ی ما هست، وگرنه هدفی برای استاد شدن نداشتیم.
در مورد جمعیت مردم نگران نباش؛ تا زمانی که نخواهی نمی توانند تو را لمس کنند.
اگر شادی تو در گرو چیزی است که دیگری دارد، حدس می زنم که تو نیز یک مشکل داری.
وقتی که می دانی هیچ چیز در این سیاره نمی تواند مزاحمتی برایت ایجاد کند… دیگر ماجراجویی وجود ندارد.
هرگز آرزویی به تو داده نشده، مگر آنکه توانایی به حقیقت درآوردن آن هم داده شده باشد. هر چند باید برای رسیدن به آن کار کنی.
برای محدودیتهای خود استدلال بیاور و مسلماً آنها از آنِ تو هستند.
آنچه را که بیش از هر چیز به یادگیریش نیازمندی بهتر تدریس می کنی.
چیزی به نام یک مشکل وجود ندارد که در دستهایش برایت هدیه ای نداشته باشد.
از آینده های امکان پذیر روی نگردان، مگر آنکه مطمئن شوی هیچ چیزی برای یادگیری از آنها نداری.
همیشه مختاری که باورت را تغییر دهی و آینده ای متفاوت را برگزینی.
دوستانت در نخستین لحظه ی دیدار، تو را خواهند شناخت؛ بهتر از آشنایانت که تو را در طی هزار سال بشناسند.
زندگی کن؛ هرگز از این موضوع که در مورد آنچه می کنی و یا می گویی، در سراسر جهان مطالبی انتشار یابد، شرمنده نباش؛ حتی اگر آنچه انتشار یافته حقیقت نداشته باشد.
از جمعیت به اندازه ی کافی کشیده ام، حتی زمانی که شادمان هستند… و اگر بترسند، شخصی را به دار می آویزند و یا او را پرستش می کنند.
انسان به تنها بودن عادت می کند، اما تنها برای یک روز آن را می شکند و سپس دوباره به آن عادت می کند، دوباره از نو.
آنچه را که شعبده باز می داند بیاموز، آنگاه دیگر شعبده ای نخواهد بود.
حلقه ای که خانواده ی حقیقی تو را بهم می پیوندد، هم خونی نیست، بلکه احترام و شادمانی است که نسبت به زندگی یکدیگر دارند.
کمی بزرگنمایی در همه ی ما هست، وگرنه هدفی برای استاد شدن نداشتیم.
در مورد جمعیت مردم نگران نباش؛ تا زمانی که نخواهی نمی توانند تو را لمس کنند.
اگر شادی تو در گرو چیزی است که دیگری دارد، حدس می زنم که تو نیز یک مشکل داری.
وقتی که می دانی هیچ چیز در این سیاره نمی تواند مزاحمتی برایت ایجاد کند… دیگر ماجراجویی وجود ندارد.
هرگز آرزویی به تو داده نشده، مگر آنکه توانایی به حقیقت درآوردن آن هم داده شده باشد. هر چند باید برای رسیدن به آن کار کنی.
برای محدودیتهای خود استدلال بیاور و مسلماً آنها از آنِ تو هستند.
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس سخنان بزرگان / اس ام اس ریچارد باخ