فن پير شدن عبارت است از جنگ و نبرد در برابر بدي ها و معايب پيري، كه در پايان زندگاني ما، يعني دوره ي نيكبختي و خوشبختي ما پا به عرصه ي ظهور مي گذارد

آنچه را كه ديروز انجام شده است امروز نيز مي توان انجام داد، اما آنچه كه انجام نشده براي هميشه از دست به در شده است

رمز پاس داشتن چابكي و نرمي و ظرافت آن است كه انسان هيچ گاه ورزش را ترك نكند

زندگاني، يك نمايش و سينماي هميشگي است. تماشاچيان صحنه ي زندگاني يكي پس از ديگري برمي خيزند و از سينماي زندگاني بيرون مي روند.

دگرگوني هاي پرشتاب و نوآوريهاي شگفت انگيز دليل پيروزي جواني است و استقامت و پايداري، ثبات و استحكام سنن و عادت ها، دليل بر حيثيت و شرف پيري است

گرگ پير تا زماني كه قدرت آن را دارد كه طعمه اي به چنگ آورد و آن را از هم بدرد مورد احترام [ =بزرگ داشتن ] است.

هيچ رهبري نمي تواند قدرت خود را پاس دارد، مگر اينكه هر روز خود را سزاوار آن قدرت نشان دهد

بسيار اشخاص كم و نادري هستند كه با سرشت هاي مشخص بتوانند در برابر قدرت بلامنازع [ =بي مدعي ] كه به آنها داده شده مقاومت كنند و به بيان ديگر، خود را گم نكنند.

راز اينكه انسان را دوست بدارند، اين است كه او دوست بدارد

مدير واقعي و حقيقي به بشريت اعتماد نمي كند، اما به چند تن از مردان به تمامي اعتماد مي كند

در دنيا عده ي اندك شماري يافت مي شوند كه مي توان به آنها اعتماد كرد؛ بايد گشت و اينها را يافت.

گاهي عامل زمان آنقدر مهم است كه بايد تنها عامل روشن و فرضيه ي اساسي و اصلي براي پاسخ به مسأله قرار گيرد.

ارتش بزرگ هميشه فرمانده ي خود را سرمشق عمل خويش قرار مي دهد.

باغي كه خوب از آن مراقبت به عمل آمده است اگر مدت زماني به حال خود رها شود، همه ي آن را علف هاي هرزه و بد فرا مي گيرد

يك مدير حقيقي هيچگاه گمان و باور ندارد كه يك هدف كه برآورده شد، ديگر همه ي كارها جاودانه و منظم و روبه راه شده است

نمود شخصي همان ميزان حكومت مي كند كه خود شخص