{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
چیزی دارد تمام می شود چیزی دارد آغاز می شود ترکِ عادت های کهنه و خو گرفتن به عادت های نو این احساس چنان آشناست که گویی هزار بار زندگی اش کرده ام می دانم و نمی دانم.
من تعجب می کنم چطور روز روشن دو ئیدروژن با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند و آب از آب تکان نمی خورد !
ما چیستیم؟ جز مولکولهای فعال ذهن زمین که خاطرات کهکشان ها را مغشوش می کند
به من بگویید فرزانگانِ رنگ بوم و قلم چگونه خورشیدی را تصویر می کنید که ترسیمش سراسر خاک را خاکستر نمی کند؟
از آجیل سفره ی عید چند پسته ی لال مانده است آنها که لب گشودند؛ خورده شدند آنها که لال مانده اند؛می شکنند دندانساز راست می گفت: پسته لال، سکوت دندان شکن است !
ایجا در دنیای من ، گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند ! دیگر گوسفند نمی درند! به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند …!
این روز ها به جای “شرافت” از انسان ها فقط “شر” و “آفت” می بینی !
دیوار ها برای کوبیدن سر ناز کند گریزی نیست اندوه به دل ما گیر سه پیچ داده است باید سر را به بیابان ها گذاشت !!
خوشا به حال لک لکا که خوابشون واو نداره خوشا به حال لک لکا که عشقشون قاف نداره خوشا به حال لک لکا که مرگشون گاف نداره
لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند ولی خوش به حالشان که لنگه ی همند………..!
و اما تو! ای مادر! ای مادر! هوا همان چیزی ست که به دور سرت می چرخد و هنگامی تو می خندی صاف تر می شود…
میزی برای کار کاری برای تخت تختی برای خواب خوابی برای جان جانی برای مرگ مرگی برای یاد یادی برای سنگ این بود زندگی…..
با قطار بیا جنوب و آن جا پیاده شو…. ! هر کجا بابونهیی دیدی بو کن من اونجام …!
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه میکنند……
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم …! از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما ” فهمیدم پای ” او ” در میان است ………..
این روزها به جای” شرافت” از انسان ها فقط” شر” و ” آفت” می بینی …..!
چیزی دارد تمام می شود چیزی دارد آغاز می شود ترکِ عادت های کهنه و خو گرفتن به عادت های نو این احساس چنان آشناست که گویی هزار بار زندگی اش کرده ام می دانم و نمی دانم.
من تعجب می کنم چطور روز روشن دو ئیدروژن با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند و آب از آب تکان نمی خورد !
ما چیستیم؟ جز مولکولهای فعال ذهن زمین که خاطرات کهکشان ها را مغشوش می کند
به من بگویید فرزانگانِ رنگ بوم و قلم چگونه خورشیدی را تصویر می کنید که ترسیمش سراسر خاک را خاکستر نمی کند؟
از آجیل سفره ی عید چند پسته ی لال مانده است آنها که لب گشودند؛ خورده شدند آنها که لال مانده اند؛می شکنند دندانساز راست می گفت: پسته لال، سکوت دندان شکن است !
ایجا در دنیای من ، گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند ! دیگر گوسفند نمی درند! به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند …!
این روز ها به جای “شرافت” از انسان ها فقط “شر” و “آفت” می بینی !
دیوار ها برای کوبیدن سر ناز کند گریزی نیست اندوه به دل ما گیر سه پیچ داده است باید سر را به بیابان ها گذاشت !!
خوشا به حال لک لکا که خوابشون واو نداره خوشا به حال لک لکا که عشقشون قاف نداره خوشا به حال لک لکا که مرگشون گاف نداره
لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند ولی خوش به حالشان که لنگه ی همند………..!
و اما تو! ای مادر! ای مادر! هوا همان چیزی ست که به دور سرت می چرخد و هنگامی تو می خندی صاف تر می شود…
میزی برای کار کاری برای تخت تختی برای خواب خوابی برای جان جانی برای مرگ مرگی برای یاد یادی برای سنگ این بود زندگی…..
با قطار بیا جنوب و آن جا پیاده شو…. ! هر کجا بابونهیی دیدی بو کن من اونجام …!
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه میکنند……
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم …! از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما ” فهمیدم پای ” او ” در میان است ………..
این روزها به جای” شرافت” از انسان ها فقط” شر” و ” آفت” می بینی …..!
{{::'controllers.mainSite.Group1' | translate}} اس ام اس سخنان بزرگان / اس ام اس حسین پناهی