چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان نه به دستی ظرفی را چرک می کنند نه به حرفی دلی را آلوده تنها به شمعی قانعند و اندکی سکوت… حسین پناهی

ميزي براي كار،كاري براي تخت،تختي براي خواب،خوابي براي مرگ،مرگي براي ياد،يادي براي سنگ.اين بود زندگي...(حسين پناهي)

پنجره رابازكن،وازاين هواى مطبوع بارانى لذت ببر،خوشبختانه باران، ارث پدرهيچ كس نيست. {حسين پناهى}

صفر را بستند تا به بيرون زنگ نزنيم از شما چه پنهان ما از درون زنگ زديم! حسین پناهی

صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم: از شما چه پنهان: ما از درون زنگ زده ایم ...! (حسین پناهی)

چه اوقات سختی که بر من گذشت گواه دل ریش من ماه بود دمی شک نکردیم به شاهراه ها دریغا که بیراهه ها راه بود! (حسین پناهی)

به تعبیر و تفسیر این زندگی /بیایید با هم همه شک کنیم// خطا بوده شاید تعابیر ما / نگاهی به تعبیر جلبک کنیم! (حسین پناهی)

میری برای کار ، کاری برای تخت ، خوابی برای جان ، جانی برای مرگ ، مرگی برای یاد ، یادی برای سنگ  این بود زندگی ....  ( زنده یاد حسین پناهی )

با تو ، بی تو ، همسفره سایه ی خویش و به سوی بی سویه تو میام ...  ( زنده یاد حسین پناهی )

فــــلــــســـفــه یــعــنــی رنـــج افـتـخـاره کـه بـگــی رنـــجـــوری؟ حسین پناهی

خدا پرسید می خوری یا میبری؟ من گرسنه پاسخ دادم می خورم،،، چه میدانستم لذت ها را میبرند،حسرت ها را می خورند "حسین پناهی"

این روزها خدا هم از حرف های تکراری من خسته شده است چه حس مشترکی داریم من و خدا  او... از حرف های تکراری من خسته است  و من ... از تکرار غم انگیز روزهایم ...

جالب است ثبت احوال همه چیز را در شناسنامه ام نوشته است به جز احوالم (زنده یاد حسین پناهی)

این آینده کدام بود که بهترین روزهای عمر را حرام دیدارش کردم!!! (زنده یاد حسین پناهی)

جا مانده است چیزی جایی که هیچ گاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد. حسين پناهى

بعضی از مردم انقدر فقیرند که تنها داراییشان پول است .(حسین پناهی)