بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه
{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
" دلـتـنــگِ تـوأم پـُشـتِ پـرچـيـنِ اُردیـــبــهـــشــت مُـنـتـظــرت مـی مــانـم ... ! " , سیدعلی صالحی ,
ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﯾﮏ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺗﯿﺮﻩ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ،ﻣﺄﻭﺍﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ،ﺣﺘﯽ ﺳﺎﯾﺒﺎﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻧﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﻮﺍﺑﮕﻮﯼ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﻧﯿﺴﺖ.
خیلی وقت است که "بی تابم" دلم تاب میخواهد ویک هل محکم.... که دلم هری بریزد پایین هرچه درخودش تلنبار کرده را.
دلم تنگ میشود، گاهی برای خودم، دائم برای تو...
چه تفاوتی میکند آنسوی دنیا باشیم یا چند کوچه آنطرفتر؟ پای دوست داشتن که در میان باشد "دلتنگی" دمار آدم را در می آورد...
در انتظار آغازي دگرم انتخاب مجدد جفت ها ! شايد اين بار نوحي بيايد ، مرا برگزيند در کنار " تو " !
من به دلتنگی شبهای ملول و تهی مانده خود از شادی ذهنم از خاطرها سرشار من به تنهایی خویش و به تنهایی باغ… و به یک معجزه می اندیشم…
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده ….. قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده ….. خیلی وقته دیگه بارون نزده ….. رنگ عشق به این خیابون نزده ….. خیلی وقته ابری پر پر نشده ….. دل آسمون سبکتر نشده
کوچکتر که بودم ، فکر می کردم؛ "تنهایــــــــــــــــی" یعنی هیچکی خونه نباشه......
به خیال اینکه باگذشت زمان عشق فراموش میشود ثانیه هارادرحسرت گذراندم... اما بعد از سالها هنوز داغی کهنه اشکم را در میاورد
امروز که در نزد توام با شاخه گل کوچکی شادم کن، فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
شب های اینجا انقدر دلگیر است که سوت قطار های نیمه شب.......هر ادمی را وسوسه میکند که برود و دیگر بازنگردد!!!
مانند بيمار شدن است...نميداني چه طور اتفاق مي افتد.... عطسه ميكني..يهوميلرزي...داغ ميشي...تب ميكني...وديگر دير شده و سرما خوردي.... ...عـــاشق شـــــــدن را مــيگــــويم...
هنوز هم مثل بچگیمون هرکی بیشتر باهامون بازی کنه بیشتر دوسش داریم
خدایا؟ کمی بیا جلوتر... میخواهم در گوشت چیزی بگویم..! این یک اعتراف است... من... بی او... دوام نمی اورم
چه فرقی میکند چه کسی عاشق تر است؟ مسئله این است که آخر این بازی تو سهم من نیستی …
" دلـتـنــگِ تـوأم پـُشـتِ پـرچـيـنِ اُردیـــبــهـــشــت مُـنـتـظــرت مـی مــانـم ... ! " , سیدعلی صالحی ,
ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﯾﮏ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺗﯿﺮﻩ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ،ﻣﺄﻭﺍﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ،ﺣﺘﯽ ﺳﺎﯾﺒﺎﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻧﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﻮﺍﺑﮕﻮﯼ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﻧﯿﺴﺖ.
خیلی وقت است که "بی تابم" دلم تاب میخواهد ویک هل محکم.... که دلم هری بریزد پایین هرچه درخودش تلنبار کرده را.
دلم تنگ میشود، گاهی برای خودم، دائم برای تو...
چه تفاوتی میکند آنسوی دنیا باشیم یا چند کوچه آنطرفتر؟ پای دوست داشتن که در میان باشد "دلتنگی" دمار آدم را در می آورد...
در انتظار آغازي دگرم انتخاب مجدد جفت ها ! شايد اين بار نوحي بيايد ، مرا برگزيند در کنار " تو " !
من به دلتنگی شبهای ملول و تهی مانده خود از شادی ذهنم از خاطرها سرشار من به تنهایی خویش و به تنهایی باغ… و به یک معجزه می اندیشم…
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده ….. قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده ….. خیلی وقته دیگه بارون نزده ….. رنگ عشق به این خیابون نزده ….. خیلی وقته ابری پر پر نشده ….. دل آسمون سبکتر نشده
کوچکتر که بودم ، فکر می کردم؛ "تنهایــــــــــــــــی" یعنی هیچکی خونه نباشه......
به خیال اینکه باگذشت زمان عشق فراموش میشود ثانیه هارادرحسرت گذراندم... اما بعد از سالها هنوز داغی کهنه اشکم را در میاورد
امروز که در نزد توام با شاخه گل کوچکی شادم کن، فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
شب های اینجا انقدر دلگیر است که سوت قطار های نیمه شب.......هر ادمی را وسوسه میکند که برود و دیگر بازنگردد!!!
مانند بيمار شدن است...نميداني چه طور اتفاق مي افتد.... عطسه ميكني..يهوميلرزي...داغ ميشي...تب ميكني...وديگر دير شده و سرما خوردي.... ...عـــاشق شـــــــدن را مــيگــــويم...
هنوز هم مثل بچگیمون هرکی بیشتر باهامون بازی کنه بیشتر دوسش داریم
خدایا؟ کمی بیا جلوتر... میخواهم در گوشت چیزی بگویم..! این یک اعتراف است... من... بی او... دوام نمی اورم
چه فرقی میکند چه کسی عاشق تر است؟ مسئله این است که آخر این بازی تو سهم من نیستی …
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}