{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
مــن مــرد تنهــای شــبم مهــر خــاموشی بــر لبــم از شهــر تــو مــن رفتــه ام کــولبــارم را بستــه ام تنهــای تنهــا غمگیــن و رســوا تنهــا و بــی فــردا منــم
خـــــدایــا. . . از این به بعد به مـخـلوقـاتت یک متـــرجم ضمیمه کن. . . اینجا هیچ کس حرف ،هیچ کس را نمی فهمد. . .
عادت ندارم سیگارم را با آتش دیگران روشن کنم ! دلم با آتش دیگران سوخت برایم کافی بود …
پایان حکایت من شنیدن دارد من عاشق او بودم او عاشق او………
سرابِ این درد تنهایی وقتی که میکنی با خاطرم بازی سراغی از دل داغونم نگیر بدون هستش دنبال راه واسه رهایی
انتظار… شش حرف و چهار نقطه، کلمه ی کوتاهیست، اما سالها طول خواهد کشید تا بفهمی یعنی چه. کاش منتظرت نبودم، کاش می شد گفت “یادت مرا فراموش”
تنهایم... مثل همان مسجد بین راه... هرکه می آید مسافراست... میشکند...هم نمازش را...هم دلم را...
پیشانی ام چسبیدن به سینه ات را میخواهد و چشمانم خیس کردن پیراهنت را ،عجب بغض پرتوقعی دارم من امروز .
نه اینکه زانو زده باشم نه...فقط نبودنت سنگین است.
در من چه چیز را تکرار میکنی؟ نفس هایت را.. یا کمرنگی حضورت را من دچار تکرار نبودن هایت شده ام نفس هایم بهانه است . .
ز دست دیده و دل هردو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یادبسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
ازاتاق خاطراتم بوی حلوابلندشده است...ارام فاتحه بخوان....شایدخداگذاشته ام رابیامرزد..
خسته نیستم... فقط یکم داغونم، همش یکم!
نگذاشتی این «من» عاشق به «تو» برسد.....عیبی ندارد ! فقط دست از سر پلک هایم بردار بگذار به هم برسند!! از وقتی رفته ای عجیب بی خواب شده ام.......
ﻧﺎﻣﻮﺳﻦ ﺍﻧﺪﯼ ﻭ ﭼﺎﻭﺷﯽ ﻭ ﺷﻤﺎﻋﯽ ﺯﺍﺩﻩ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺻﺪﺍﺷﻮﻥ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﻪ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭَﻥ؟ :|
ﺣﮑﺎﻳﺖ ﻣﺎ ﺣﮑﺎﻳﺖ ﮔﻮﺭﺧﺮﯼ ﺍﺳﺖ.ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﺳﻴﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺧﻂ ﻫﺎﯼ ﺳﻔﻴﺪ.ﻳﺎﺳﻔﻴﺪﺍﺳﺖ ﺑﺎﺧﻂ ﻫﺎﯼ ﺳﻴﺎﻩ...
مــن مــرد تنهــای شــبم مهــر خــاموشی بــر لبــم از شهــر تــو مــن رفتــه ام کــولبــارم را بستــه ام تنهــای تنهــا غمگیــن و رســوا تنهــا و بــی فــردا منــم
خـــــدایــا. . . از این به بعد به مـخـلوقـاتت یک متـــرجم ضمیمه کن. . . اینجا هیچ کس حرف ،هیچ کس را نمی فهمد. . .
عادت ندارم سیگارم را با آتش دیگران روشن کنم ! دلم با آتش دیگران سوخت برایم کافی بود …
پایان حکایت من شنیدن دارد من عاشق او بودم او عاشق او………
سرابِ این درد تنهایی وقتی که میکنی با خاطرم بازی سراغی از دل داغونم نگیر بدون هستش دنبال راه واسه رهایی
انتظار… شش حرف و چهار نقطه، کلمه ی کوتاهیست، اما سالها طول خواهد کشید تا بفهمی یعنی چه. کاش منتظرت نبودم، کاش می شد گفت “یادت مرا فراموش”
تنهایم... مثل همان مسجد بین راه... هرکه می آید مسافراست... میشکند...هم نمازش را...هم دلم را...
پیشانی ام چسبیدن به سینه ات را میخواهد و چشمانم خیس کردن پیراهنت را ،عجب بغض پرتوقعی دارم من امروز .
نه اینکه زانو زده باشم نه...فقط نبودنت سنگین است.
در من چه چیز را تکرار میکنی؟ نفس هایت را.. یا کمرنگی حضورت را من دچار تکرار نبودن هایت شده ام نفس هایم بهانه است . .
ز دست دیده و دل هردو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یادبسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
ازاتاق خاطراتم بوی حلوابلندشده است...ارام فاتحه بخوان....شایدخداگذاشته ام رابیامرزد..
خسته نیستم... فقط یکم داغونم، همش یکم!
نگذاشتی این «من» عاشق به «تو» برسد.....عیبی ندارد ! فقط دست از سر پلک هایم بردار بگذار به هم برسند!! از وقتی رفته ای عجیب بی خواب شده ام.......
ﻧﺎﻣﻮﺳﻦ ﺍﻧﺪﯼ ﻭ ﭼﺎﻭﺷﯽ ﻭ ﺷﻤﺎﻋﯽ ﺯﺍﺩﻩ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺻﺪﺍﺷﻮﻥ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﻪ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭَﻥ؟ :|
ﺣﮑﺎﻳﺖ ﻣﺎ ﺣﮑﺎﻳﺖ ﮔﻮﺭﺧﺮﯼ ﺍﺳﺖ.ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﺳﻴﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺧﻂ ﻫﺎﯼ ﺳﻔﻴﺪ.ﻳﺎﺳﻔﻴﺪﺍﺳﺖ ﺑﺎﺧﻂ ﻫﺎﯼ ﺳﻴﺎﻩ...
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}