{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
سکوت کـــن … فــریادها راه به جایی نمــی برنــد فقــط طبل رُسوائیت را می کوبــنــد
سکوت با من … بی من … همه لحظه هایم سکوت است … درد هایم از سکوت است اشک هایم از وجود سکوتیست که تمام روشنی های زندگم را تیره کرده کاش نبود نبود ومن می توانستم ان را در هیچ قسمتی از زندگیم نبینم
ﮔﺎﻫﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺮﻭﺳﮏ می شویم جلوی معشوق نه حرف می زنیم ، ﻧﻪ ﺷﮑﺎﯾﺖ می کنیم ، ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ می کنیم
سکوت همزاد تلخی است که در اینجا نفس می کشد تا سنگینی سال ها نبودنت را پیشاپیش بر شانه هایم احساس کنم
چه رسم جالبی است محبتت را میگذارند پای احتیاجت صداقتت را پای سادگیت سکوت را پای نفهمیت نگرانیت را پای تنهاییت و وفاداریت را پای بی کسی و آنقدر تکرار می کنند که خودت باور می کنی تنهایی و بی کس و محتاجی
سکوت و صبوري مرا به حساب ضعف و بي کسي ام نگذار دلم به چيزهايي پاي بند است که تو وفـــايت قد نمي دهد
سکوت و صبوری آدم ها را به حساب ضعف و بی کسی شان نگذارید شاید هنوز به چیزهایی پای بندند چیزهایی که شما یادتان نمی آید
همیــشه سکــوت خــوب نیــست گـاهـی خُــرد میشــوی زیـر بـار حــرف هـای نـگفتــه غافــل از اینکـــه بـــه تـــو تـهمـــت بـی جنـبگــــی می زننـــد
من سکوت کردم آری جای حرفی برایم نمانده بود دستان سردت را رها کردم رفتم تا تو به هرآنچه که می خواهی برسی کاش تو هرگز سکوتت را نمی شکستی و می رفتی
مگر بین من و تو چقدر فاصله اس که هر چقدر سکوت می کنم نمی شنوی ...
آه ای برهه های سکوت کی پایانتان را بی صدا فریاد می زنید ؟
در جواب ابلهان آنقدر سکوت کردیم که گفتند حرف حساب جواب ندارد
برای آمدنت سکوت می کنم سکوتی سنگین تر از فریاد
در برابر گرگ ها سکوت نخواهم کرد سکوت کردن جلوی گرگ ها به معنای چشم پوشی از خوشبختی است
بیا خداحافظی کنیم تو حرف هایت را بزن فحش هایت را بده ومن سکوت می کنم فقط بیا خداحافظی کنیم اینگونه رفتن درد دارد
روزهایم در سکوت می گذرند سکوتی وحشتناک می گذرند دیگر ما خوشیم به اینکه می گذرند
سکوت کـــن … فــریادها راه به جایی نمــی برنــد فقــط طبل رُسوائیت را می کوبــنــد
سکوت با من … بی من … همه لحظه هایم سکوت است … درد هایم از سکوت است اشک هایم از وجود سکوتیست که تمام روشنی های زندگم را تیره کرده کاش نبود نبود ومن می توانستم ان را در هیچ قسمتی از زندگیم نبینم
ﮔﺎﻫﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺮﻭﺳﮏ می شویم جلوی معشوق نه حرف می زنیم ، ﻧﻪ ﺷﮑﺎﯾﺖ می کنیم ، ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ می کنیم
سکوت همزاد تلخی است که در اینجا نفس می کشد تا سنگینی سال ها نبودنت را پیشاپیش بر شانه هایم احساس کنم
چه رسم جالبی است محبتت را میگذارند پای احتیاجت صداقتت را پای سادگیت سکوت را پای نفهمیت نگرانیت را پای تنهاییت و وفاداریت را پای بی کسی و آنقدر تکرار می کنند که خودت باور می کنی تنهایی و بی کس و محتاجی
سکوت و صبوري مرا به حساب ضعف و بي کسي ام نگذار دلم به چيزهايي پاي بند است که تو وفـــايت قد نمي دهد
سکوت و صبوری آدم ها را به حساب ضعف و بی کسی شان نگذارید شاید هنوز به چیزهایی پای بندند چیزهایی که شما یادتان نمی آید
همیــشه سکــوت خــوب نیــست گـاهـی خُــرد میشــوی زیـر بـار حــرف هـای نـگفتــه غافــل از اینکـــه بـــه تـــو تـهمـــت بـی جنـبگــــی می زننـــد
من سکوت کردم آری جای حرفی برایم نمانده بود دستان سردت را رها کردم رفتم تا تو به هرآنچه که می خواهی برسی کاش تو هرگز سکوتت را نمی شکستی و می رفتی
مگر بین من و تو چقدر فاصله اس که هر چقدر سکوت می کنم نمی شنوی ...
آه ای برهه های سکوت کی پایانتان را بی صدا فریاد می زنید ؟
در جواب ابلهان آنقدر سکوت کردیم که گفتند حرف حساب جواب ندارد
برای آمدنت سکوت می کنم سکوتی سنگین تر از فریاد
در برابر گرگ ها سکوت نخواهم کرد سکوت کردن جلوی گرگ ها به معنای چشم پوشی از خوشبختی است
بیا خداحافظی کنیم تو حرف هایت را بزن فحش هایت را بده ومن سکوت می کنم فقط بیا خداحافظی کنیم اینگونه رفتن درد دارد
روزهایم در سکوت می گذرند سکوتی وحشتناک می گذرند دیگر ما خوشیم به اینکه می گذرند
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}