مدتـــــهاســـــت، دلـــــم شــــروعـــــی تــــازه میخـــــواهـــــد تو بیـــــا ... مـــــرا دوبــــــاره آغــــازکـــــن ...

گرگها هميشه زوزه نميكشند گاهي هم می گويند: دوستت دارم و زودتر از آنكه بفهمی بره ای ميدرندخاطراتت را و تو ميمانی با تنی كه بوی گرگ گرفته.....!

تونبودی دل به دل راهی نداشت /از خیال عشق وآگاهی نداشت /تونباشی تا قیامت بیکسم/ درتمام زندگی دلواپسم.

به سلامتی گوشی موبایلم:  که تنها دل خوشیمه  فیلم بازی نمی کنه  هیچ وقت تنهام نمی زاره بهم نارو نمی زنه  پیش کسی دیگه ای به جز من نمی ره از گوشی موبایلم یاد بگیر

از من برید و گفتا کار خداس می خواهم بدانم مگر خدایه او هم خدای من نیست!!

اين روزها كه از دست مشكلات زندگي بي هواس راه ميروي مواظب باش خودت را در دل كسي نيندازي يارهاي امروز فقط همـــزبان ميخواهند نه همـــدرد...

جنس من از اهن وسنگ نیست من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست حال دل از من نمی پرسی چرا حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست

تا شقایق هست...خواهر کوچیکش حق نداره ازدواج کنه

یه خیابون یه بارون دستهای یخ کرده یه آهنگ کلی فکر ! و پاکت سیگار به ازای تمام شارژهایی که باید برای با “تو” بودن خریده میشد … !

هنوز هم وقتی باران می آید تنم را به قطرات باران می سپارم … می گویند باران رساناست ، شاید دستهای مرا هم به دستهای تو برساند …

ﻧﻴﺎ ﺑﺎﺭاﻥ … ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ اﺵ ﻧﻜﻦ ! ﻣﻦ و اﻭ ، ﻣﺎ ﻧﺸﺪﻳﻢ …

دنیای من همه جایش بارانی ست ؛ هر چه کمتر بدانی کمتر خیس خواهی شد …

رفیق مث کفشه رفاقت مث جاده خیلی سخته وسط جاده بفهمی ک پابرهنه ای

تو مپندار که از عشق تو دل برگیرم/ ترک روی تو کنم دلبر دیگر گیرم/ بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری/ من کفن پاره کنم عشق تو از سر گیرم..

نگير از قلبم بودنت را... كه قلبم از تپش مي افتد، نگير از من گرمي دستانت را كه وجودم يخ ميزند، اينكه در قلبمي را باور كرده ام كه تو جزئي از وجودمي  تو نيز باور كن اين عشق جاودانه را...

تنها پاهای سست می دانند چه بار سنگینی است وسوسه بوسیدن تو !