{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند ،که امروز ، اینقدر دیوانه وار ،تشنه ی “بازی کردن” با آدم هایی؟!
عشق با غرور زیباست اگه واسه بدست آوردن عشق غرورت شکست اون دیگه عشق نیست صدقست
وقتی کسی دیر بہ دیر یادم میکنہ نگرانش نمیشم چون شاد بودہ کہ از یادش رفتم.
همیشه بدرقت بودن همین چشمای مطروبم / برو هر جا بدون من تو خوش باشی منم خوبم
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که “دوستت دارم” دیگر لام تا کام حرفى نمیزنم …
مرمرین پله آن غرفه عاج ای دریغا که ز ما بس دور است لحظه ها را دریاب چشم فردا کور است
عشقی که با یک نگاه آغاز میشود ، با شناخت سست و سست تر میشود............. ولی عشقی که با شناخت آغاز شود ، با هر نگاه عمیق و عمیق تر میشود.....
به سلامتی کسی که کمرمو شکست ولی من هنوز دولا دولا دوسش دارم …
هر وقت شک می کنم ؛ به عشق ، به خنده ، به مهر ، به گرما ، حتی به خاک … هر وقت گم می کنم ؛ راهم را ، آسمان را ، حتی خودم را … به مادرم نگاه می کنم …
: من ، تو ; ما یادت هست ؟ تمام شد … حالا : تو ، او ; شما من هم به سلامت . . .
تنها صدای پایت کافی ست تا دوباره در هوای آمدنت جان بگیرم! تو همیشه دعوتی! راس ساعت دلتنگی
عشق به زبونه منو عشقم.... عشق یعنی وقتی تو خیابون با دوستاتی،هی مراقب رفتارت باشی و نخندی تو خیابون وکسی رو نیگا نکنی وبگی نکنه کسی منو ببینه و بره به عشقم بگه و از دستم ناراحت شه....
خانه ات سرد است؟ خورشیدی در پاکت می گذارم و برایت پست می کنم. ستاره کوچکی در پاکتی بگذار و به آسمانم روانه کن. بسیار تاریکم...
آدمهای دنیای من ، فعل هایی را صرف می کنند که برایشان صرف داشته باشد!!!...
عشق یعنی به کسی اختیار بدی که نابودت کنه ولی اعتماد میکنی که اینکارو نمیکنه...
آغاز سفر عشق اين است كنار گذاشتن " من " و هيچ شدن از هيچ است كه همه چيز زاده ميشود...
در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند ،که امروز ، اینقدر دیوانه وار ،تشنه ی “بازی کردن” با آدم هایی؟!
عشق با غرور زیباست اگه واسه بدست آوردن عشق غرورت شکست اون دیگه عشق نیست صدقست
وقتی کسی دیر بہ دیر یادم میکنہ نگرانش نمیشم چون شاد بودہ کہ از یادش رفتم.
همیشه بدرقت بودن همین چشمای مطروبم / برو هر جا بدون من تو خوش باشی منم خوبم
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که “دوستت دارم” دیگر لام تا کام حرفى نمیزنم …
مرمرین پله آن غرفه عاج ای دریغا که ز ما بس دور است لحظه ها را دریاب چشم فردا کور است
عشقی که با یک نگاه آغاز میشود ، با شناخت سست و سست تر میشود............. ولی عشقی که با شناخت آغاز شود ، با هر نگاه عمیق و عمیق تر میشود.....
به سلامتی کسی که کمرمو شکست ولی من هنوز دولا دولا دوسش دارم …
هر وقت شک می کنم ؛ به عشق ، به خنده ، به مهر ، به گرما ، حتی به خاک … هر وقت گم می کنم ؛ راهم را ، آسمان را ، حتی خودم را … به مادرم نگاه می کنم …
: من ، تو ; ما یادت هست ؟ تمام شد … حالا : تو ، او ; شما من هم به سلامت . . .
تنها صدای پایت کافی ست تا دوباره در هوای آمدنت جان بگیرم! تو همیشه دعوتی! راس ساعت دلتنگی
عشق به زبونه منو عشقم.... عشق یعنی وقتی تو خیابون با دوستاتی،هی مراقب رفتارت باشی و نخندی تو خیابون وکسی رو نیگا نکنی وبگی نکنه کسی منو ببینه و بره به عشقم بگه و از دستم ناراحت شه....
خانه ات سرد است؟ خورشیدی در پاکت می گذارم و برایت پست می کنم. ستاره کوچکی در پاکتی بگذار و به آسمانم روانه کن. بسیار تاریکم...
آدمهای دنیای من ، فعل هایی را صرف می کنند که برایشان صرف داشته باشد!!!...
عشق یعنی به کسی اختیار بدی که نابودت کنه ولی اعتماد میکنی که اینکارو نمیکنه...
آغاز سفر عشق اين است كنار گذاشتن " من " و هيچ شدن از هيچ است كه همه چيز زاده ميشود...
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}