{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
تعداد اندکی از مردم معنی باران را میفهمند.... بقیه فقط خیس میشوند!
امان از این بوی پاییز و اسمان ابری!که ادم نه خودش میداند دردش چیست نه هیچ کس دیگر! فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود دلش نگاه و اغوشی گرمتر میخواهد.....!
تنهایی نامِ دیگر پاییز است هرچه عمیقتر برگریزانِ خاطرههاتْ بیشتر . . .
هی پاییز ابرهایت را زود بفرست شستن این گرد غم از دل من چندین پاییز باران میخواهد . . .
.تو آن فرشته ای که وقتی در فصل پاییز راه می روی ، برگ درختان انتظارمی کشند زود تر از دیگری پاهایت را بوسه بزنند . . .
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من / به که گویم که تو باران زمستان منی
کاش میشد به جای ساعت ، فصل ها را عقب کشید ؛ آنوقت دوباره تابستان میشد و من برای تو گوشواره های گیلاس می چیدم …
من از شما گفتن تو بدم می آید عزیزم مرا سرد خطاب نکن این پاییز میخواهم تا افتادن آخرین برگ با تو دیوانگی ها کنم . . .
ما را چه به مهتاب که ما تیره و تاریم در موسم پاییز ، چونان ابر بهاریم محبوبه و مینا به کجا ای گل مریم ما بذر نداریم که یک لاله بکاریم . .
در ماه مهر بادهای پاییزی بی مهری را با برگ درختان آغاز میکنند . . .
بـهــــار مـــن! بــپــذیــرم بــه شــعـر پـایـیــزی غــزل غـــزل بــه فــدایت اگـرچــه ناچـیز است هنــوز بــوی تـــو دارد هـــوای شــعــر و غـــزل خوشـا که شعـر تو هـمـچون شکـوفه نوخیز است
اما نه ((فصل خزان)) زرد! دوباره پاییز… اما نه فصل اندوه و درد! دوباره پاییز… فصل زیبای سادگی… دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی! پاییزت قشنگ
این هوا ، هوای دلگیریست ، فصل قلبم پاییزیست ! آسمان قلبم ابری است ، دلم گرفته ، این چه دردیست !
مسافری رسیده از راه با کوله باری از باران و دلتنگی و طنین آرام گام هایش پیچیده در کوچههای شهر … صدایی میآید این حوالی ؛ صدای قدم های پاییز …
بـــــاران غم پاییز است بــــاران نم اشک چشمه ی پاییز است این سیل که میبینی روان است به هر سوی اشـــــک غـــم عشق دل دیوانــــــــه ی پاییز است
غمگین تر از پاییز ، زمستونه که بهار ندیده ، اما غمگین تر از او منم که تو را ندیدم . . .
تعداد اندکی از مردم معنی باران را میفهمند.... بقیه فقط خیس میشوند!
امان از این بوی پاییز و اسمان ابری!که ادم نه خودش میداند دردش چیست نه هیچ کس دیگر! فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود دلش نگاه و اغوشی گرمتر میخواهد.....!
تنهایی نامِ دیگر پاییز است هرچه عمیقتر برگریزانِ خاطرههاتْ بیشتر . . .
هی پاییز ابرهایت را زود بفرست شستن این گرد غم از دل من چندین پاییز باران میخواهد . . .
.تو آن فرشته ای که وقتی در فصل پاییز راه می روی ، برگ درختان انتظارمی کشند زود تر از دیگری پاهایت را بوسه بزنند . . .
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من / به که گویم که تو باران زمستان منی
کاش میشد به جای ساعت ، فصل ها را عقب کشید ؛ آنوقت دوباره تابستان میشد و من برای تو گوشواره های گیلاس می چیدم …
من از شما گفتن تو بدم می آید عزیزم مرا سرد خطاب نکن این پاییز میخواهم تا افتادن آخرین برگ با تو دیوانگی ها کنم . . .
ما را چه به مهتاب که ما تیره و تاریم در موسم پاییز ، چونان ابر بهاریم محبوبه و مینا به کجا ای گل مریم ما بذر نداریم که یک لاله بکاریم . .
در ماه مهر بادهای پاییزی بی مهری را با برگ درختان آغاز میکنند . . .
بـهــــار مـــن! بــپــذیــرم بــه شــعـر پـایـیــزی غــزل غـــزل بــه فــدایت اگـرچــه ناچـیز است هنــوز بــوی تـــو دارد هـــوای شــعــر و غـــزل خوشـا که شعـر تو هـمـچون شکـوفه نوخیز است
اما نه ((فصل خزان)) زرد! دوباره پاییز… اما نه فصل اندوه و درد! دوباره پاییز… فصل زیبای سادگی… دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی! پاییزت قشنگ
این هوا ، هوای دلگیریست ، فصل قلبم پاییزیست ! آسمان قلبم ابری است ، دلم گرفته ، این چه دردیست !
مسافری رسیده از راه با کوله باری از باران و دلتنگی و طنین آرام گام هایش پیچیده در کوچههای شهر … صدایی میآید این حوالی ؛ صدای قدم های پاییز …
بـــــاران غم پاییز است بــــاران نم اشک چشمه ی پاییز است این سیل که میبینی روان است به هر سوی اشـــــک غـــم عشق دل دیوانــــــــه ی پاییز است
غمگین تر از پاییز ، زمستونه که بهار ندیده ، اما غمگین تر از او منم که تو را ندیدم . . .
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}