{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
اعتراف میکنم : جنیفر لوپز و آنجلیا جولی : زنی که من میخوام........... زنان محجبه لبنای : زنی که مادرم میگه .............. شانپازه : زنی که آخرش گیرم بیاد ............... اونم ، اگه گیرم بیاد ^_^
اعتراف میکنم وقتی که بچه بودم از بابام میپرسیدم من چطوری میتونم برم تو تلویزیون اونم میگفت کاری نداره که میری پشت تلویزیون باز میکنی بعدش کوچیک میشی میری توش فیلم بازی میکنی.
اعتراف میکنم که تا همین چند سال پیش فک میکردم هر کی زودتر إزدواج کنه اون از بقیه هم سن و سالاش بزرگتره! أصن ی وضعییییه
اعتراف میکنم تا چند وقت پیش فک میکردم وقتی میگن خواهرزاده یعنی طرف دختره و وقتی میگن برادرزاده یعنی طرف پسره:-):-)
اعتراف میکنم وقتی 5سالم بود میخواستم ادایه اون دوچرخه سوارایی که از پله ها میپرنو درارم با سه چرخم خودم از پله ها پرت کردم پایین وسطه پیشونیم 12 تا بخیه خرد)))):
اینک اعتراف میکنم...بی کس وکار شدم. اما هنوز مثل تو...بی همه چیز نشدم...!!!
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم فک میکردم اگه دوروغ بگم باید برم لباس رزم بپوشم و با خدا بجنگم برا همین هیچوقت دروغ نمیگفتم چون میگفتن دروغگو دشمن خداست
8-9 ساله بودم هر وقت اسم فامیل بازی می کردم کشور از "خ" می نوشتم خارج . خیلی هم دوست داشتم برم خارج آخه فکر می کردم از امریکا هم باکلاستره.
دخترا بیاید اعتراف کنیم که هممون تا حالا حداقل برای یه بار هم که شده مجبور شدیم لاک رو به زور با کارد میوه خوری از رو ناخن بکنیم... واقعا کار خیلی سختیه^_^ اصلا داغونما له له هسمo_O
ıاعتراف میکنم زمانی احساس بزرگ شدن بهم دست داد که رفتم سلمونی (آرایش گاه) زیرم از این چوبا نزاشتن لحظه ی به یاد موندنی بود خیلی حساس شدم میشه یه دستمال بدید...
اعتراف میکنم چند سال پیش یه پفک از بزرگا خریدم گذاشتمش پیش پسر خالم(7سالش بود) وقتی برگشتم دیدم پفکم نیست.عاقا منم این پسره رو گرفتم با طناب بستمش به صندلی و با ریختن اب سرد ازش اعتراف گرفتم..
اعتراف میکنم بچه که مودم رفطه بودیم ازمایشگاه یه شیشه واسه ادرا بهم دادن منم فک میکردم باید تا اخر پرش کنم واین کارو کردم وطازه یکمم ازش ریخت برا پدرم اینا اینو گفتم سیر بهم خندیدن
من تسلیمم. باشد اعتراف میکنم. کنکور بهانه بود از نبودنت لاغر شدم!
اعتراف میکنم بچه که بودم همش فکر میکردم چرا نوشته های روی صفحه مانیتور هیچ وقت نمیریزه؟چسب داره آیا؟؟!!!!
اعتراف میکنم تا همین 3 روز پیش تو رساله ها دنبال ثواب و طریقه درست روزه کله گنجشکی میگشتم ^ـــــ^
من اعتراف میکنم دخترا فرشتند . . . . ... . . . ما پسرا ادمیم . دخترا سجده نمیبینم سریع
اعتراف میکنم : جنیفر لوپز و آنجلیا جولی : زنی که من میخوام........... زنان محجبه لبنای : زنی که مادرم میگه .............. شانپازه : زنی که آخرش گیرم بیاد ............... اونم ، اگه گیرم بیاد ^_^
اعتراف میکنم وقتی که بچه بودم از بابام میپرسیدم من چطوری میتونم برم تو تلویزیون اونم میگفت کاری نداره که میری پشت تلویزیون باز میکنی بعدش کوچیک میشی میری توش فیلم بازی میکنی.
اعتراف میکنم که تا همین چند سال پیش فک میکردم هر کی زودتر إزدواج کنه اون از بقیه هم سن و سالاش بزرگتره! أصن ی وضعییییه
اعتراف میکنم تا چند وقت پیش فک میکردم وقتی میگن خواهرزاده یعنی طرف دختره و وقتی میگن برادرزاده یعنی طرف پسره:-):-)
اعتراف میکنم وقتی 5سالم بود میخواستم ادایه اون دوچرخه سوارایی که از پله ها میپرنو درارم با سه چرخم خودم از پله ها پرت کردم پایین وسطه پیشونیم 12 تا بخیه خرد)))):
اینک اعتراف میکنم...بی کس وکار شدم. اما هنوز مثل تو...بی همه چیز نشدم...!!!
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم فک میکردم اگه دوروغ بگم باید برم لباس رزم بپوشم و با خدا بجنگم برا همین هیچوقت دروغ نمیگفتم چون میگفتن دروغگو دشمن خداست
8-9 ساله بودم هر وقت اسم فامیل بازی می کردم کشور از "خ" می نوشتم خارج . خیلی هم دوست داشتم برم خارج آخه فکر می کردم از امریکا هم باکلاستره.
دخترا بیاید اعتراف کنیم که هممون تا حالا حداقل برای یه بار هم که شده مجبور شدیم لاک رو به زور با کارد میوه خوری از رو ناخن بکنیم... واقعا کار خیلی سختیه^_^ اصلا داغونما له له هسمo_O
ıاعتراف میکنم زمانی احساس بزرگ شدن بهم دست داد که رفتم سلمونی (آرایش گاه) زیرم از این چوبا نزاشتن لحظه ی به یاد موندنی بود خیلی حساس شدم میشه یه دستمال بدید...
اعتراف میکنم چند سال پیش یه پفک از بزرگا خریدم گذاشتمش پیش پسر خالم(7سالش بود) وقتی برگشتم دیدم پفکم نیست.عاقا منم این پسره رو گرفتم با طناب بستمش به صندلی و با ریختن اب سرد ازش اعتراف گرفتم..
اعتراف میکنم بچه که مودم رفطه بودیم ازمایشگاه یه شیشه واسه ادرا بهم دادن منم فک میکردم باید تا اخر پرش کنم واین کارو کردم وطازه یکمم ازش ریخت برا پدرم اینا اینو گفتم سیر بهم خندیدن
من تسلیمم. باشد اعتراف میکنم. کنکور بهانه بود از نبودنت لاغر شدم!
اعتراف میکنم بچه که بودم همش فکر میکردم چرا نوشته های روی صفحه مانیتور هیچ وقت نمیریزه؟چسب داره آیا؟؟!!!!
اعتراف میکنم تا همین 3 روز پیش تو رساله ها دنبال ثواب و طریقه درست روزه کله گنجشکی میگشتم ^ـــــ^
من اعتراف میکنم دخترا فرشتند . . . . ... . . . ما پسرا ادمیم . دخترا سجده نمیبینم سریع
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}