بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه
{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
دیر آمدنت را ملالی نیست اما اگر آمدی مردانه بیا و مردانه بمان
ﻟﻌﻨﺘﻲ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﺭا ﻣﻴﺨﻮاﺳﺘﻢ ﻧﻪ ﺧﺎﻃﺮاﺗﺖ
در آغوش هر کسی که میخواهی باش من،تمام مرد های جهانم
ﻗﺪﯾﻤﯽ ﻫﺎ ﭼﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﻤﯿﺮ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﺐ ﮐﻨﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﺍﻣﺎ ﺧﺪﺍ ﻧﮑﻨﺪ ﺗﻮ ﺗﺐ ﮐﻨﯽ
عشق را میشه توی دستای خسته پدر و توی چشمای نگران مادر دید نه در دستان یک غریبه
هی لعنتی، بیا با هم بازی کنیم تو بسته های سیگارم را بشمار من هم شماره های غریبه ی گوشیت را
روزی می رسد که دوباره از کنار هم عبور می کنیم و آن روز تو فقط یک غریبه آشنائی…
انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند و آن شخص برایش یک غریبه باشد و می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند…
روزی با خود فکر میکردم که اگر اورا با غریبه ای ببینم شهر را به آتش میکشم اما الان حتی حاضر نیستم کبریتی روشن کنم تا ببینم کجاست!!
پرهایم را چید که تنهایی جایی نروم !… اما… خود بی من با غریبه ها کوچ کرد …
نه پهلوان بودی, نه گردن کلفت محل! اماوقتی کنارم بودی; درمقابل نگاه چپ غریبه ها; چه پنآه امنی بود برایم.. حضورت…
سلام ای ساکن کوچه های تنهایی بن بستم؟! منم غریبه ترین، آشنا یادت هست؟! ما که در قفسیم، خبر از دوست نداریم دلتنگ دوستیم ولی چاره نداریم
به یاد غریبه هایی که مرا فهمیدند عزیز. و تاسف بر اشنایان غریب که در شکستم شدید کوشیدند
من نمیگم به زنا گواهینامه ندن + + + + ولی حد اقل براشون خیابون جداگونه درست کنن برن همونجا برا خودشون مسخره بازی در بیارن!.
ﯾﻪ ﺑﻨﺪه ﺧﺪا ﭘﯿﺮﻣﺮده ﺗﻮی ﭘﺎرک ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﻫﺮ روز ﻣﯿﺎد ﻣﯽ ﺷﯿﻨﻪ و ﻫﻨﻮزم ﮐﻪ ﻫﻨﻮزه ﺧﯿﻠﯽ اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻪ اﯾﻦ داره ﮐﻪ دﮐﻞ ﻫﺎی اﯾﺮاﻧﺴﻞ رو ﻫﻢ ﻣﺮﺣﻮم رﺿﺎﺷﺎه ﻧﺼﺐ ﮐﺮده .
ﯾﻪ ﺑﻨﺪه ﺧﺪا ﭘﯿﺮﻣﺮده ﺗﻮی ﭘﺎرک ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﻫﺮ روز ﻣﯿﺎد ﻣﯽ ﺷﯿﻨﻪ و ﻫﻨﻮزم ﮐﻪ ﻫﻨﻮزه ﺧﯿﻠﯽ اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻪ اﯾﻦ داره ﮐﻪ دﮐﻞ ﻫﺎی اﯾﺮاﻧﺴﻞ رو ﻫﻢ ﻣﺮﺣﻮم رﺿﺎﺷﺎه ﻧﺼﺐ ﮐﺮده .
دیر آمدنت را ملالی نیست اما اگر آمدی مردانه بیا و مردانه بمان
ﻟﻌﻨﺘﻲ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﺭا ﻣﻴﺨﻮاﺳﺘﻢ ﻧﻪ ﺧﺎﻃﺮاﺗﺖ
در آغوش هر کسی که میخواهی باش من،تمام مرد های جهانم
ﻗﺪﯾﻤﯽ ﻫﺎ ﭼﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﻤﯿﺮ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﺐ ﮐﻨﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﺍﻣﺎ ﺧﺪﺍ ﻧﮑﻨﺪ ﺗﻮ ﺗﺐ ﮐﻨﯽ
عشق را میشه توی دستای خسته پدر و توی چشمای نگران مادر دید نه در دستان یک غریبه
هی لعنتی، بیا با هم بازی کنیم تو بسته های سیگارم را بشمار من هم شماره های غریبه ی گوشیت را
روزی می رسد که دوباره از کنار هم عبور می کنیم و آن روز تو فقط یک غریبه آشنائی…
انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند و آن شخص برایش یک غریبه باشد و می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند…
روزی با خود فکر میکردم که اگر اورا با غریبه ای ببینم شهر را به آتش میکشم اما الان حتی حاضر نیستم کبریتی روشن کنم تا ببینم کجاست!!
پرهایم را چید که تنهایی جایی نروم !… اما… خود بی من با غریبه ها کوچ کرد …
نه پهلوان بودی, نه گردن کلفت محل! اماوقتی کنارم بودی; درمقابل نگاه چپ غریبه ها; چه پنآه امنی بود برایم.. حضورت…
سلام ای ساکن کوچه های تنهایی بن بستم؟! منم غریبه ترین، آشنا یادت هست؟! ما که در قفسیم، خبر از دوست نداریم دلتنگ دوستیم ولی چاره نداریم
به یاد غریبه هایی که مرا فهمیدند عزیز. و تاسف بر اشنایان غریب که در شکستم شدید کوشیدند
من نمیگم به زنا گواهینامه ندن + + + + ولی حد اقل براشون خیابون جداگونه درست کنن برن همونجا برا خودشون مسخره بازی در بیارن!.
ﯾﻪ ﺑﻨﺪه ﺧﺪا ﭘﯿﺮﻣﺮده ﺗﻮی ﭘﺎرک ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﻫﺮ روز ﻣﯿﺎد ﻣﯽ ﺷﯿﻨﻪ و ﻫﻨﻮزم ﮐﻪ ﻫﻨﻮزه ﺧﯿﻠﯽ اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻪ اﯾﻦ داره ﮐﻪ دﮐﻞ ﻫﺎی اﯾﺮاﻧﺴﻞ رو ﻫﻢ ﻣﺮﺣﻮم رﺿﺎﺷﺎه ﻧﺼﺐ ﮐﺮده .
ﯾﻪ ﺑﻨﺪه ﺧﺪا ﭘﯿﺮﻣﺮده ﺗﻮی ﭘﺎرک ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﻫﺮ روز ﻣﯿﺎد ﻣﯽ ﺷﯿﻨﻪ و ﻫﻨﻮزم ﮐﻪ ﻫﻨﻮزه ﺧﯿﻠﯽ اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻪ اﯾﻦ داره ﮐﻪ دﮐﻞ ﻫﺎی اﯾﺮاﻧﺴﻞ رو ﻫﻢ ﻣﺮﺣﻮم رﺿﺎﺷﺎه ﻧﺼﺐ ﮐﺮده .
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}